مقاله :به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل- مهرناز آزاد

دکترمهرناز آزاد ، روزنامه نگار و پژوهشگر

 پایگاه خبری احوال نیوز ، روزنامه نگارانی که پیش از انقلاب، در اوج انقلاب، در دوران افتخارآفرین دفاع مقدس و درطول سه دهه تحریم و مقاومت سرسختانه ملت شریف ایران افتخار نقش آفرینی و وقایع نگاری در نشریات را داشته اند بیش از هر روزنامه نگاری می توانند پس رفت ها و پیشرفت های این چنددهه را به چالش کشیده  و حتی با نوشتن خاطرات این دوران تجربیات گرانقدر خود را در اختیار روزنامه نگارانی قرار دهند که شوق دانستن آن روزها را دارند اما از لمس آنها از نزدیک محروم مانده اند.

آنها به خوبی می توانند با به چالش کشیدن روزنامه نگاری این چند دهه که به نظر مهم ترین دوره ی روزنامه نگاری از ابتدای تولد نشریات درایران بوده، امیدها، برتری ها، کیفیت، محتوا، فرازها و فرودها و کاستی ها، ناهماهنگی ها، افول ها و نقایص روزنامه های کشور را از طریق همین خاطرات برای روزنامه نگارانی که از امروز تصمیم دارند تعریف واقعی از یک روزنامه نگار باشند را هدایت و راهنمایی کنند.

به قول یکی از همین روزنامه نگاران با تجربه” یکی از وظایف روزنامه نگاران رفتن به درون فضای چالش و برقراری حوزه های چالش است” زیرا برخلاف عقیده ی بسیاری از پژوهشگران این حوزه، فضای چالش فضای بدی برای کار روزنامه نگاران نیست.

از آنجایی که روزنامه در ایران هرگز در اقیانوسی آرام حرکت نکرده است و از همان بدو تولد زندگی پرمخاطره ای را شروع نموده و تحت تاثیر تحولات چند ریشتری سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بوده است تجربیات قابل ارزشی دارد که با گرد آوری آنها و آسیب شناسی های علمی و پژوهشی و انتقال آنها به روزنامه نگاران جوان می توان در ارتقا کیفی سطح روزنامه نگاری امروز تاثیرات بزرگی گذاشت.

روزنامه نگاری ایران آموخته است که همواره باید آرایش جنگی به خود بگیرد تا بتواند در جنگ رسانه ای جهان که به ظاهر در آن خونریزی وجود ندارد و توپ و تانکی دیده نمی شود تمام قد حضور پیدا کند.

زیرا با نگاهی منصفانه به وقایع چهاردهه پس از انقلاب، مشکلاتی مانند تحریم و جنگ با همه ی مصیبت هایشان و  تمام تنگ ناها ما را خود ساخته کرد.

ارتقا فنون نظامی دردوره دفاع مقدس، گسترش اختراعات دامنه دار در حوضه های مختلف علمی، فن آوری های نوین پزشکی که ایران را جزو پنج کشور اورژانس جهان نمود از دستاوردهای شرایط سخت این دوران بوده است.

تحولات وقایع نگاری (ازشعر تا روزنامه ) نیز به همین شکل و تحت تاثیر همین فشارها بلوغ خود را آغاز نمود و جهش های قابل تحسینی را در برداشت.

کارنامه روزنامه نگاری چهاردهه انقلاب که می توان آن را به روزنامه نگاری آستانه انقلاب، پیروزی انقلاب، جنگ یا دفاع مقدس و در نهایت پس از دفاع مقدس و تحولات عظیم سیاسی، اجتماعی و اقتصادی تقسیم کرد، خوش درخشیده و برای خود شناسنامه ای ارزشمند دارد.

اما با همه ی این افتخارات نمی توان منکر ضعف ها و معایبی شد که برخی به خود روزنامه نگاران و برخی به جامعه و مسوولین باز می گردد.

با توجه به اینکه رسانه همواره دو ماموریت سنگین بر دوش دارد، اطلاع رسانی، شفافیت و نظارت و همچنین هدایت و رهبری، که هردوی این کارکردها برای بهبود باید به چالش کشیده شود و پژوهش روزنامه نگاری این چند دهه فرصت بسیارخوبی برای بررسی این دو وظیفه ی بزرگ رسانه ها و کمک به ارتقا روزنامه نگاری در آغاز دهه پنجم انقلاب است. زیرایکی از وظایف بزرگ رسانه ها جدای ازکارکردشان خود انتقادی و دست گذاشتن روی ضعف هایی است که به سلامت و بهبود اوضاع آنها کمک می کند.

یکی از بزرگترین دغدغه های روزنامه نگاری در ایران مرگ زودرس برخی نشریات است. برخی از این نشریات طبق آمارهای موجود جز شماره اول، شماره دیگری از خود منتشر نکرده اند، شاید بزرگترین دلیل چنین اتفاقی برای روزنامه های تک شماره ای  هیجانی و حزبی منتشر شدن آنهاست، زیرا بیشتر این نشریات تک شماره ای درسال های ۵۷ تا ۵۹ منتشر گردیده است. سال هایی که به اعتقاد صاحب نظران، ما آزادترین کشور جهان از نظررسانه ای بوده ایم.

از سویی اگرچه روزنامه نگاری در کشور ما دوره های مختلفی را از سرگذرانده است چالش جدی وبزرگ تری پیش رو دارد و آن امنیت شغلی روزنامه نگاران است که هرآزگاهی بحث محافل قانونی و سیاسی کشور می شود و پس از مدتی به فراموشی سپرده می شود.

تازمانی که حوزه فرهنگ آخرین جایی است که به آن نگاه می شود روزنامه نگاران همچنان در حاشیه نفس می کشند.

به رسمیت شناختن شغل زیان بار روزنامه نگاری که همواره حق خود را حذف می کند تا حق مردم را، حق بنگاه مطبوعاتی خود را و مصالح کشور را در نظرداشته باشد.

اخبار را رصد می کند تا حرفه ای، آگاه و باهوش به دور از جریان های حزبی وظیفه خود را مصون نگهدارد و فشار بسیار زیادی را تحمل می کند تا فهمیدن و آگاهی را از مجراهای صحیح و سالم به مخاطب انتقال دهد اگر خود بخاطر این دغدغه ها و حس مسوولیتش و نوع خاص بینش و قداستی که نسبت به حرفه خود دارد احقاق حق خود را الویت اول نمی داند باید از چنین روزنامه نگاری مراقبت کرد تا باز هم همچون اویی در جامعه متولد شود و رشد کند.

درغیر اینصورت به مرور بانادیده گرفته شدن این حقوق، نیروهای حرفه ای، صادق و متعهد پا پس خواهند کشید و جای خود را به کسانی خواهند داد که تعهدی درقبال حرفه روزنامه نگاری ندارند.

با همه این افتخارات و دردها و بی مهری هایی که همه  از نزدیک آنها را لمس کرده ایم برای آنکه بدانیم چرا درجایگاه واقعی خود نیستیم و روزنامه نگاری که دردش را کشیده ایم و هزینه اش را با جان پرداخت کرده ایم چرا در جایگاه واقعی خود نیست و برای آنکه کارآمد تر و خلاق تر عمل کنیم زمان آن فرارسیده تا از خود بپرسیم :

آیا خروجی های ما مورد تایید جامعه است؟

آیا آنچه تولید می کنیم با آنچه مخاطب می خواهد یکی است؟

ما امروز هم از دانش برخورداریم و هم از تکنولوژی اما آیا توانسته ایم ازآنها به درستی برای ارتقا سطح کیفی و محتوایی که جامعه می خواهد استفاده کنیم؟

یک فعال مطبوعاتی بدون هیچ گرایش سیاسی باید در چیستی و راستی حرکت کند.آیا ما توانسته ایم؟

انقلاب و دفاع مقدس ما رابسیار خود ساخته کرد و به ما آموخت خلاقیم و می توانیم مخاطب ایجادکنیم. آیا ما توانسته ایم همچنان درهر رسانه ای که هستیم مخاطبانمان را حفظ کنیم یا افزایش دهیم یا از آنها کاسته ایم؟

آنچه امروز جامعه جوان با تمام وجود به آن نیاز دارد امید است، آیا ما به عنوان یک روزنامه نگار امید آفرین بوده ایم؟

با توجه به این مهم که اگر امید را از یک جامعه بگیرند و دلگرمی به آینده از جامعه ای حذف شود امنیت آن جامعه به خطر می افتد و روزنامه نگاری که این امنیت را به خطر بیندازد در عواقب آن شریک است.

نتیجه:

همچنان معتقدم جامعه ما با پتانسیل ها و ظرفیت های بالایی که دارد تنها با امیدواری می تواند آبشاری شود، جاری و ساری و بر تمام مشکلات پیروز شود و وظیفه بزرگ ما پس از چهاردهه تجارب سخت اما ارزشمند روزنامه نگاری، ایجاد این امیدواری است.

روزنامه نگاران که تاثیر گذارترین ها بر جامعه هستند برای ماندگاری و ارتقا جایگاههای رفیعی که در طول سال های پر مخاطره برای خود خلق کرده اند باید از چالش ها عبور کنند و این ممکن نیست مگر در بازبینی و بازنگری متعهدانه پیشینه خود، بدون قضاوت های غلط و تنها به هدف ارتقا محتوا وشفافیت، این  انتظاری است که جامعه ما ازروزنامه نگاران امروزخود دارد.

…واما مسوولان، مسوولانی که  باید شرایط کافی رابرای خلاقیت و امید در جامعه ایجادکنند. آنها موظفند نسبت به حرفه مقدس روزنامه نگاری که حرفه ای پرخطر پرزحمت و پرمسوولیت است و نیاز به امنیت شغلی دارد، تعمق و توجه بیشتری از خود نشان دهند. جامعه روبه رشد جامعه ایست که حقوق شهروندی سفیران آگاهی بخشش توسط مسوولان و مدیران کشور فراموش نشده باشد.

انتهای پیام/*

احوال نیوز مهرناز آزاد

لینک خبر

http://ahvalnews.ir/1397/10/30/%D8%AF%DA%A9%D8%AA%D8%B1-%D9%85%D9%87%D8%B1%D9%86%D8%A7%D8%B2-%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D8%A7%D9%87-%D8%A8%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D9%87-%D8%B1%D9%81%D8%AA%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D8%A7-2/

 

«جامعه معلولین نیاز به نگاهی تازه دارد» مهرناز آزاد ماهنامه افق نایین

«جامعه معلولین نیاز به نگاهی تازه دارد»

دکتر مهرناز آزاد

پژوهشگر مسائل اجتماعی

دوماهنامه فرهنگی اجتماعی-افق نایین

صفحه ۱۶/شماره ۸/تیرماه۱۳۹۷

 

@mehrnazazad

تحول فرهنگی مهمترین روش کارآفرینی/ ماهنامه احوال/شماره 22/ مهرناز آزاد

تحول فرهنگی مهمترین روش کارآفرینی

ماهنامه سراسری سیاسی- فرهنگی احوال

دکتر مهرناز آزاد ( شاعر، نویسنده، پژوهشگر مسایل اجتماعی

صفحات 19-18 /شماره 22 / خردادماه 97

مهرناز آزاد شاعر، نویسنده، پژوهشگر، هنرمند ،نشریه احوال  ،

مهرناز آزاد شاعر، نویسنده، پژوهشگر، هنرمند ،نشریه احوال  ،

مهرناز آزاد شاعر، نویسنده، پژوهشگر، هنرمند ،نشریه احوال  ،

مهرناز آزاد شاعر، نویسنده، پژوهشگر، هنرمند ،نشریه احوال  ،

 

نشریه احوال/ شماره 20/ آبان ماه 96/روانشناسی شادی در جشن های نوروزی/ مهرناز آزاد

روانشناسی شادی در جشن های نوروزی

دکتر مهرناز آزاد پژوهشگر مسائل اجتماعی

رایج ترین منابع شادی حضور در فعالیتهای اجتماعی استفاده از منابع و زیبایی های طبیعت استراحت و آرامش و ایجاد شرایط هیجان و خشنودی است و اینها همه در جشن های نوروزی ایران از هزاران سال پیش رواج داشته و نشان می دهد ایرانیان روانشناسان بر جسته ای هستند.

لازم نیست ثابت شود که همه مردم می خواهند شاد باشند مفهوم شادی چیزی مبهم و اسرارآمیز نیست و واضح است که همه به خوبی می دانند شادی چیست در مراسم بسیار کهن ایرانیان یعنی نوروز این پدیده به واقع خود را نشان داده است چنانکه پیشینیان ما نوروز را جشن نوروز خطاب کرده ودر مراسم، جشن ها و نیایش های بسیار مهم ایرانیان (میتراکانه) یا جشن های بهاری از مهمترین آنها محسوب شده است حتی در کتاب (بندش) قدیمی ترین کتاب تاریخی موجود به جشن نوروز بارها اشاره شده است. حتی بعد از ظهور اسلام و تغییرات مذهبی و سیاسی فراوانی که در جامعه ایران صورت گرفت از سنت هایی که بعد از اسلام نیز همچنان به حیات خود ادامه داد رسوم نوروز بود رسم شادمانی در نوروز از آن جهت که با اصول و ضوابط دین هم تعارضی نداشت نه تنها با مخالفت خلافت اسلامی مواجه  نشد بلکه بعد از گذشت زمانی به شکل آئینی پر طمطراق پا به عرصه وجود نهاد.

تاریخ پیوستگی شادی با ایام نوروز از هزاران سال پیش به ما نشان می دهد که ایرانیان ذاتاً انسان هایی پویا و شاد بوده اند و همواره برای شادمانی و دوری از افسردگی که ثمره آن عقب ماندن از یک زندگی طبیعی ، حقیقی و ارزشی است تلاش کرده اند.

مراسمی مانند پاکسازی مکان های عمومی و خانه های شخصی که در دوره کورش دوم بنیان گذار هخامنشیان به جشن نوروز افزوده شد و آتش بازی و گشتن و رقصیدن ، که مراسمی بسیار هیجان انگیز و شادی بخش است و در دوره ساسانیان به مراسم جشن های نوروزی افزوده شد حتی رسم سکه دادن و شاد نمودن اعضای خانواده از سوی بزرگان هر خانواده که از زمان هرمز دوم شکل گرفت همه نشان از آن دارد که مراسم نوروز پیامی جز شادی به همراه ندارند.

در اسلام به ویژه آئین تشیع به نوروز به عنوان روزی خجسته نگاه شده است و از دیدگاه شیعه نوروز روز ظهور امام زمان (عج) است که به عقیده بزرگان دین اسلام بخصوص شیعیان جهان بزرگترین و شادی بخش ترین روز جهانیان به حساب می آید.

برخی ازصاحبنظران تاریخ کهن ایران معتقدند جشن نوروز در واقع یکی از قدیمی ترین و عظیم ترین میراث های فرهنگی ماست و جالب اینجاست که این میراث فرهنگی بی نظیر خلق شادی را و آفرینش پویایی را ترویج می کند و موجب ایجاد یک پتانسیل قوی و انگیزه ای سرشار برای شروع یک سال دیگر می شود.

آئین های نوروزی مانند جشن خانه تکانی جشن آتش افروزی رفتن به مکانهای طبیعی مثل پارک ها و باغ ها و جنگل ها بخصوص در روز سیزدهم فروردین اگر چه در ظاهر فقط یک رسم و آداب به شمار می رود اما ریشه در شخصیت پاک، شاد و پویایی اجتماع ایرانیان دارد که با پاک زیستی و شادمان نمودن هم دریچه ی لبخند را به روی دل های هم باز می کنند.

حتی هفت سینی که می چینیم به نیت سلامتی است چون تمام آنها بر اساس سالم زیستی چیده می شود زرتشتیان این هفت سین را هفت شین می چینند که آن نیز اساس و پایه اش شادی و شادمانی است.

همه این ویژگی ها برای تغییر و تحول ناشی از خستگی یک سال کار اتفاق می افتد و ایرانیان با برگزاری این مراسم متنوع تلاش دارند پتانسیل های جدیدی را برای سال جدید از خود ایجاد نمایند که بهبود اوضاع روانی و روحی همواره در ایجاد شرایط فکری بهتر، مدیریت مهیج تر، برنامه ریزی های دقیق تر و سلامت جسمانی، کمک بسیار بزرگی به شخص می نماید.

البته بزرگترین ارزش این شادمانی ایجاد سلامتی در جامعه است چرا که سلامت روان بیش از آن که امری فردی باشد مسئله ای اجتماعی است و درنتیجه جامعه سالم پیدایش انسان های کارآمد با کنش و کارکرد کامل را آسان می کند و این فرهنگ است که مانع یا حامی رشد و کمال مثبت انسان می گردد.

فرصت استفاده از منابع جشن های نوروزی می تواند ابتدا بر فرد و سپس بر جامعه و مجدداً با سلامت جامعه به فرد باز گردد و این چرخش عظیم سلامتی ادامه یابد. اگر ما بتوانیم این آئین کهن چند هزار ساله را با ایده های جدید و فرهنگ نوجوانان امروز تلفیق نموده و بر شادمانی سالم آنها بیفزاییم در واقع بر شادمانی و شادابی جامعه افزوده ایم.


مهرناز آزاد شاعر، نویسنده، پژوهشگر، هنرمند ،نشریه احوال  ،

مهرناز آزاد شاعر، نویسنده، پژوهشگر، هنرمند ،نشریه احوال  ،

 مهرناز آزاد شاعر، نویسنده، پژوهشگر، هنرمند ،نشریه احوال  ،

مهرناز آزاد شاعر، نویسنده، پژوهشگر، هنرمند ،نشریه احوال  ،

 

نشریه احوال/ شماره 15/ آبان ماه 96/روانشناسی حجاب در فرهنگ ایران از دیروز تا امروز/ مهرناز آزاد

 

روانشناسی حجاب در فرهنگ ایران از دیروز تا امروز

  برهنگی و بی حجابی در هیچ یک از دوره های تاریخی ایران حتی هنگام سلطه دولت هایی که به زور تلاش کرده اند بی حجابی را بخشی از فرهنگ جامعه ایران کنند موفق نبود و همواره انتخاب مردم ایران بخصوص زنان جامعه ما پوشش های ملی و حجاب های سنتی و برخواسته از لباس های محلی بود که از دیرباز در تاریخ کهن ایران رایج و همچنان نیز در بیشتر نقاط کشور اقوام و طوایف مختلف با همان لباس ها که در واقع پوشش اصیل ایرانی بود در جامعه ظاهر می شدند.

به زبانی، براساس پژوهش های انجام گرفته، ایرانیان از زمان مادها که نخستین گروه و ساکنین فلات ایران بودند با حجاب کامل  که شامل  پیراهن های بلند بوده است در مجامع حضور می یافتند.این حجاب در دوران مختلف پارس ها و نیز در زمان حضور زردتشت رایج و تا ظهور اسلام در ایران ادامه داشته است و با وجود آنکه بسیاری از معاندین در تلاش بودند تا با تاکتیک های تهاجم فرهنگی و تضعیف و تخریب باورهای ملی و پس از اسلام با تخریب باورهای دینی بین زنان ما با حجاب فاصله بیندازند موفق نبودند و همواره زن ایرانی حجاب را انتخاب کرد.

 تا بتواند آراسته تر و متین تر و در خور تاریخ کهنش در فعالیت های اجتماعی و سیاسی و علمی بدون ترس از نگاه نامحرم شرکت و توانمندی های خودرا بی واهمه از نگاه نامحرم به جامعه ارائه دهد.

تمام ادیان الهی به حجاب پرداخته اند و حجاب در تمام این ادیان موردبررسی قرار گرفته است اما با ورود اسلام به عنوان آخرین دین آسمانی" قرآن"  مهر تاییدی بر واجب و فطری بودن حجاب زد و با بررسی و پژوهش های بنیادی در این زمینه می توان نتیجه گرفت که انسان به صورت فطری خود را مقید به پوشش می داند اما روش ها و چگونگی این پوشش ها به مرور وتوسط ادیان آسمانی بخصوص دین مبین اسلام به درستی آموزش داده شده است.

نکته جالب توجه این است که مردم ایران در تمام طول تاریخ به حرمت اخلاق و رشد و تعالی که همیشه پیشگام جوامع دیگر بوده است هم در زمینه های فردی و خانوادگی و هم در بعد  اجتماعی حتی در حریم های خصوصی از عفافی خاص برخوردار بوده و به همین دلیل است که بیشتر از سایر کشورها در امر پاسداشت اسلام تلاش کرده اند. حتی بیشتر از آنانی که دین اسلام در سرزمین شان متولد شده است!

 زیرا ایرانیان  دارای یک پیشینه طولانی فرهنگی هستند که به آنها کمک نموده تا درک عمیق تری از مسائل اسلامی و فرهنگ آن داشته باشند و جایگاه حجاب برای آنها تعریف شده و جزو باورهای نهادینه آنهاست که هیچ دولت و حکومتی با تمام قدرتش نتوانست این فرهنگ را از مردم این سر زمین بگیرد.

با توجه به اهمیت حجاب که در بیشتر ممالک بخصوص در شرایط امروز جهان که دولت ها کم کم باور می کنند حتی با وجود استقلال دین و سیاست بخصوص در دولت های غربی بسیاری مواقع بی حجابی بحث روز مردم عام و خاص بوده و اعتقاد اکثریت مردم متدین حتی با فرهنگ این کشورها حفظ و حراست از چهارچوب های عفاف برای زنان و تعریف جامعی از این چهارچوب ها برای ایجاد حریم های امنیتی برای حضور زنان فعال اجتماعی در جامعه است، بدون آنکه باعث فروپاشی یا بی احترامی به شخصیت آنها گردد.

 پژوهش هایی خاص و روانکاوانه زیادی در مورد حجاب در سطح چنین جوامعی صورت نگرفته است که اگر چنین پژوهش هایی به صورت  میدانی انجام می گرفت از طریق ابعاد تربیتی و فطری بودن ذات حجاب در ابعاد شخصیتی زنان ،کاملا محرز می گردید که حجاب نوعی چهارچوب اخلاقی است که همواره زنان ایران زمین برای ایمن تر شدن و محترم تر ماندن و ارتقاء شخصیتی به خود می افزایند تا در پیکر بندی های درونی خویش آرامش بیشتری احساس کنند . که به تازگی این نقش و طرح زیبای حجاب به صورت علمی و اخلاقی و به مرور و به آرامی در سایر جوامع نیز دارد خود را نشان می دهد . حتی جوامعی که به هیچ دین و آیینی باور ندارند کم کم و به خاطر حریم شکنی ها، تجاوزها و بی بندوباری های ناشی از عدم رعایت حجاب مناسب که پیوست آن همواره ناامنی در محیط های کاری و سطح اجتماع می گردد، کمپین هایی را ایجاد نموده اند تا زنانشان از معرض چنین آسیب هایی دور بمانند.

اما متاسفانه این کمپین ها و مجموعه های کوچک هنوز به قدر کافی رشد ننموده است تا تبدیل به پژوهشکده هایی با جریان های بزرگ فکری گردد تا بتوانند در این پژوهشکده ها به علل و عوامل بیمارگونه بی حجابی به صورت آکادمیک و تحلیلی دست یابند.

اصولا بی حجابی از نوع بیمارگونه آن نتیجه کمبود های عاطفی می باشد که این نوع بیماران برای خودنمایی از آن استفاده می کنند. که اگر ذهن بیماری نداشته باشیم و در محیطی مطلوب توسط والدینی سالم تربیت شده باشیم از این شیوه برای جلوه گری و یا انتقام جویی از جامعه استفاده نمی کنیم زیرا با این کار شخصیت خود را مورد ترور قرارداده ایم.

مهمترین بخش ظهور این کمبود ها اغلب در دوران کودکی اتفاق می افتد و نیروهای منفی اجتماعی در دوران کودکی به راحتی در فرد تاثیر می گذارد. گاهی مواقع نیز تحولات اجتماعی بی موقع که به هم ریختگی های آشوبگرانه در جامعه ایجاد می کنند در تغییر شکل شخصیتی افراد موثر بوده و از اشخاصی که حتی در خانواده هایی سالم بزرگ می شوند افرادی آسیب پذیر و ناسالم ایجاد می کند.

سوال این است چرا ناگهان زنان شایسته و منطقی دیوانه می شوند و دست خوش رفتارهایی نابهنجار و نوعی مقابله و مبارزه با جامعه هنجار خود را آغاز می کنند؟ بهترین پاسخ ممکن این است که شخصیت هایی که در یک جامعه رشد می کنند باید شناختی کافی راجع به ماهیت جامعه را داشته و در واقع کلید درک شخصیت های متغیر در جامعه باشند . اگر زنان ما به آن درجه از شعور فرهنگی نرسیده باشند گاه جامعه از آنها سوء استفاده می کند و گاه آنها از جامعه خود سوءاستفاده می کنند و این استفاده نامشروع از حقوق اجتماعی سبب بی اخلاقی که در بحث ما به آن بی حجابی یا بدحجابی می گویند می شود.

ما جامعه ای را دارای سلامت روان می دانیم که از درون آن انسان های کارآمد و کامل استخراج شود و این کار نه به سختی بلکه به آسانی صورت گیرد.

بنابراین همواره شکاف میان شعور اجتماعی و شعور خانوادگی و شعور سیاسی باعث ایجاد خط باریکی میان هنجارها و ناهنجارهای اجتماعی می گردد.

آنچه زنان ایران را از این شکاف ها دور نگه داشته است یا در مقاطعی از تاریخ تنها شکاف های کوچک ، باریک و زودگذر ایجاد نموده است که بسیار زود این شکاف بسته شده، نگاه بلند نظرانه آنها و  بالا بودن سطح فرهنگشان بر اساس پیشینه تاریخی آنها و تفاوت بسیار عمیق ارزش های فرهنگی زنان ایران نسبت به سایر زنان جهان بوده است.

ما از ابتدای تاریخ مادرانی نیکو سرشت ، همسرانی فداکار و خواهرانی دلسوز داشته ایم. تاریخ ایران همواره در خود زنانی را پرورش داده است که همزمان هم فرمانده بوده اند هم فرمانبر، هم هنرمند بوده اند هم کدبانو، هم همسر بوده اند و هم یک فعال اجتماعی و در این وا نفسای جهانی که، دنیا دارد بدترین فشارهای روحی و روانی را به جامعه مسلمان ایران وارد می کندآنچه همچنان به اعتراف همه صاحبنظران مشهود است، زنانی هستندکه در خط مقدم مبارزات ملی جایی بزرگ برای خود باز کرده اند، در ایجاد و رشد توسعه اقتصادی و فرهنگی جایگاه خاص دارند و همچنان به عنوان مادران و همسرانی نمونه در ایران شایسته تقدیر و نکو داشتند و به جرات می توان گفت با همه هجمه های اطلاعات فاسد و تصاویر فاسد و نگاه های فاسد و تبلیغات فاسد ، هیچ یک از قدرتمندان جهان نتوانسته اند زنان ایران را بیمار کنند!! زیرا همچنانکه پیش از این نیز توسط نگارنده گفته شد جامعه ای به سمت ناهنجاری ها و بیماری های روانی حرکت می کند و جامعه ای دچار سقوط فرهنگی می شود و بی حجابی در جامعه ای شکلی طبیعی به خود می گیرد که مادرانی بیمار داشته باشد و این بیماری در این جوامع اپیدمی و همه گیر شود و خوشبختانه جامعه ما تسلیم چنین شرایطی نشده زیرا دختران و زنانش صدف هایشان را سخت محفوظ داشته و با این صدف ها از خود دفاع کرده اند تا بتوانند از دل خود گوهر بیافرینند.

 دکتر مهرناز آزاد

پژوهشگر مسائل اجتماعی


 

مهرناز آزاد شاعر، نویسنده، پژوهشگر، هنرمند ،نشریه احوال  ،

مهرناز آزاد شاعر، نویسنده، پژوهشگر، هنرمند ،نشریه احوال  ،

مهرناز آزاد شاعر، نویسنده، پژوهشگر، هنرمند ،نشریه احوال  ،

مهرناز آزاد شاعر، نویسنده، پژوهشگر، هنرمند ،نشریه احوال  ،

مهرناز آزاد شاعر، نویسنده، پژوهشگر، هنرمند ،نشریه احوال  ،

 

مقاله :درجستجوی خوشبختی  ماهنامه فرهنگی سیاسی -سال اول - شماره 14 - مهرماه 1396 - صفحه

مقاله :درجستجوی خوشبختی

ماهنامه فرهنگی سیاسی -سال اول - شماره 14 - مهرماه 1396 - صفحه22

 

در جستجوی خوشبختی مهرناز آزاد

کتابهایتان را جا بگذارید خبرگزاری ایسنا

 ✳️""کتابهایتان را جا بگذارید""

🔹گفتگو با دکتر مهرناز آزاد
مدیر و موسس انجمن شاعران جوان استان اصفهان

شاعر ,نویسنده, پژوهشگر و روزنامه نگار
@mehrnazazad

🔸🔸خبرگزاری دانشجویان ایران "ایسنا" استان اصفهان

👇👇👇👇👇👇
http://isfahan.isna.ir/default.aspx?NSID=5&SSLID=46&NID=66937

کتابهایتان را جا بگذارید

موسس و مدير عامل انجمن شاعران جوان استان اصفهان گفت: من سال گذشته بیش از 18 کتاب  و امسال بیش از 25 جلد مطالعه کردم و در سطح شهر قرار دادم و روی آن نوشتم "من این کتاب راخواندم بسیار زیبا بود پیشنهاد می‌کنم که شما هم بخوانید" وحالا اگر این شیوه درکل کشور اجرایی شود به نظر من می‌تواند روش بسیار جذابی برای افزایش روند مطالعه باشد .
 
مهرناز آزاد در گفت‌و گو با خبرنگار فرهنگ و هنر ایسنا منطقه اصفهان، اظهار کرد: اقدامات انجمن‌های ادبی برای جذب نویسنده و شاعر کافی نیست و به نحوی جلوی رشد ادبی جوانان گرفته شده است و متاسفانه جامعه از همین جوانانی که فعال هستند استقبال نمی‌کند و در جشنواره‌ها بیشتر از افراد شناخته شده با سابقه کاری بالا دعوت می‌شود و این بدترین اتفاقی است که برای جوانان مستعد شکل می‌گیرد.
 
وی درباره استقبال از جوانان دارای نبوغ ادبی افزود: انجمن‌ها باید به سمتی پیش بروند که جوانان مستعد را حمایت کنند و نردبانی برای رشد آنها  به وجود بیاوردند و انجمن‌هایی که از جوانان استقبال می‌کنند موفق خواهند بود. 
 
نویسنده کتاب هزار سال غزل ادامه داد: انجمن شاعران جوان استان اصفهان از سال 1379تشکیل شد و دلیل نامگذاری آن مشارکت جوانان است و افرادی که زیر 40 سال سن دارند ثبت نام می شوند تا رشد ادبی پیدا کنند و آثارشان به چاپ برسد .
 
وی اظهار کرد: من فکر می کنم انجمن شاعران جوان به خوبی توانسته استعدادها را به کار گیرد و هدف ما همیشه جذب شاعران جوان بوده است و تا جایی که در توانم بوده تلاش کردم تا جوانان رشد پیدا کنند.
 
آزاد گفت: مدرسان انجمن برای پذیرش باید حداقل یک اثر چاپ شده داشته باشند یا اگر ندارند می‌بایستی 20 تا 25 سال سابقه سرودن یا نوشتن داشته و مورد تایید وزارت ارشاد باشند. 
 
نویسنده کتاب آخرین صدا در خصوص گسترش فرهنگ سازی برای افزایش روند مطالعه گفت: یکی از ره‌آوردهای ما این بوده که در هر همایشی به همراه هدایایی که به برندگان اهدا می‌شود،چند جلد کتاب هم  موجود باشد و حدود 200 جلد کتاب به مهمانان و کسانی که فقط برای مشاهده همایش آمده‌اند براساس رده سنی آنها هدیه شده است و از مهمانان در پایان همایش درخواست می‌شود تا کتاب‌ها را بخوانند و در همایش بعدی مسابقه‌ای را اجرا کرده و به برنده جوایزی اهدا می‌شود این گونه به راحتی می‌توان علاقه مندان را به سمت کتابخوانی روانه کرد.
 
آزاد گفت: در یک کشور اروپایی جهت افزایش فرآیند مطالعه فردی کتابی را که محتوای جالبی داشته در جایی یا روی نیمکتی در پارک جا می‌گذارد و بعد روی آن می‌نویسد که من این کتاب راخواندم بسیار زیبا بود پیشنهاد می‌کنم که شما هم بخوانید و بعد آن را در جایی جا بگذارید.
 
این نویسنده تصریح کرد: من سال گذشته بیش از 18 کتاب  و امسال بیش از 25 جلد مطالعه کردم و در سطح شهر قرار دادم و همان جمله را نوشتم وحالا اگر این شیوه درکل کشور اجرایی شود به نظر من می‌تواند روش بسیار جذابی برای افزایش روند مطالعه باشد .
 
وی در خصوص اجرایی کردن افزایش سطح مطالعه در جامعه یاد آور شد: در همایش همای رحمت که به مناسبت هفته غدیرتوسط انجمن برگزار شد به همه کسانی که به همایش آمدند گفته شد که برای افزایش  کتابخوانی در سطح کشور به ازای کتاب‌هایی که به آنها هدیه می‌دهیم آنها نیز کتاب زیبایی که دارند را به انجمن هدیه کنند تا بتوانیم در همایش بعدی کتاب‌های اهدایی شرکت‌کنندگان را به افراد دیگر هدیه دهیم اگر  این کار را همه انجمن‌ها در سطح کشور انجام بدهند و آن را همگانی کنند وضعیت کتابخوانی در سطح کشور می‌تواند رشد چشمگیری پیدا کند.
 
 وی در خصوص اینکه دنیای آکادمیک هیچوقت دنیای کارگاهی نمی‌شود، گفت:  برخی از کارشناسان زبان و ادبیات فارسی تاکنون هیچ شعری نگفته‌اند و یا کتابی ننوشته‌اند، اما از آن طرف هم افرادی با رشته دیگری در کارگاه‌ها هستند، اما شعر می‌گویند و کتاب می‌نویسند.
 
این نویسنده ادامه داد: دنیای آکادمیک ما به آن سطح نرسیده است که دانشجویان را به آن مرحله برساند تا توانایی شعر گفتن و نویسندگی داشته باشند.  البته استثنا هم وجود دارد و بستگی دارد که فرد چقدر علاقه‌مند باشد تا هم تحصیلات آکادمیک را دنبال کند و هم به صورت کارگاهی به شعر و نویسندگی ادامه دهد.
 
آزاد اظهار کرد: دانشجوی فعال ادبیات باید حداقل بالای 2 هزار کتاب بخواند، ولی متاسفانه این در بین دانشجویان خیلی کم دیده می‌شود و دانشگاه کم پیش می آید که دانشجو را فعال و پویا بار بیاورد و متاسفانه همه عملکردها کاملا تکراری و مشخص است. در صورتی که عملکرد ها درون کارگاه‌ها بسیار به روز و پویا است و تنوع بسیار بالا و قابل اجرایی دارد.
 
این مدیر انجمن شاعران جوان یادآور شد: در دانشگاه فقط شاعران گذشته چون حافظ و سعدی مورد بررسی قرار می گیرند و به شاعران معاصر چندان توجهی نمی‌شود ما امروز به شاعرانی چون افشین یداللهی و فاضل نظری نیازمندیم.
 
نویسنده کتاب مشق الهام گفت: من معتقد هستم که فرد هم باید تحصیلات آکادمیک یک رشته را داشته باشد و هم ذوق آن را و هم در آن رشته فعالیت کرده باشد و تا آن جایی که ممکن است باید سواد خود را در زمینه موردنظر افزایش دهد. کاملا واضح است که فرد علاقه مند هم تحصیلات آکادمیک را دنبال می‌کند و هم در کارگاهها به فعالیت می‌پردازد و این موارد، پیش زمینه ای برای نویسنده خوب شدن است.
 
به گزارش ایسنا، مهرناز آزاد شاعر، نویسنده و روزنامه نگار  است
هزار سال غزل، ما چشم‌های شب زده، مشق الهام، آخرین صدا ... مجموعه شعر غایبان موجه برای شهدای دفاع مقدس و شهدای مدافعان حرم از جمله آثار این نویسنده است.

 

مقاله درجستجوی خوشبختی /دکتر مهرناز آزاد /نشریه احوال/ شماره 13 /شهریورماه 1396  نشریه احوال شماره 1

مقاله درجستجوی خوشبختی /دکتر مهرناز آزاد /نشریه احوال/ شماره 13 /شهریورماه 1396

نشریه احوال شماره 13

 

ماهنامه سراسری سیاسی - فرهنگی احوال شماره 10

ماهنامه سراسری سیاسی - فرهنگی احوال

صفحه 27/شماره10/خردادماه1396

نشریه احوال شماره 10

 

 نشریه احوال شماره 10

 

نشریه احوال شماره 10

 

چاپ مقاله  "پرواز یک هنرمند"در ماهنامه علمی فرهنگی اجتماعی و اقتصادی گل گندم  - شماره 74 - اردیبهشت

چاپ مقاله" پرواز یک هنرمند  " در ماهنامه علمی فرهنگی اجتماعی و اقتصادی گل گندم 

 شماره 74 - اردیبهشت 96

ویژه نکوداشت مرحوم استاد محمدرضا ثقفیان

پرواز یک هنرمند محمدرضا ثقفیان مهرنازآزاد

پرواز یک هنرمند

انجمن صنفی روزنامه نگاران استان اصفهان اولین مرکزی بود که پس از هفت سال فعالیت جدی در نشریات کشور توانستم در آن با جمع بزرگی از پیشکسوتان عرصه رسانه بخصوص نشریات استان صمیمانه دور یک میز بزرگ  که در طبقه دوم ساختمان سرای زنده یاد" مرحوم امیرقلی امینی" وجود داشت بنشینم  و از وقایع رسانه های استان ، ضعف ها و قوت هایش بیشتر آگاه شویم و از تجربیات پیشکسوتان این عرصه  استفاده کنیم .

سال 1382 یکی از خاطره انگیزترین سال های زندگی مطبوعاتی ام در سرای امیرقلی امینی بود زیرا در آن سال توانستم به پیشنهاد اعضای هیئت مدیره انجمن که در آن زمان مرحوم محمدرضا ثقفیان دبیر آن بود مدیریت اجرایی  نشریه داخلی انجمن "زمزمه " را به عهده بگیرم.

در همان زمان به مناسبت هفتادمین سالگرد تاسیس جمعیت شیروخورشید سرخ (هلال احمر اصفهان) ویژه نامه ای با نام " سرو جاویدان" نیز از سوی انجمن صنفی روزنامه نگاران استان اصفهان  آماده می شد که در آن  به چگونگی تاسیس هلال احمر و گرامیداشت زنده نام امیرقلی امینی می پرداخت و سردبیری آن نیز به من سپرده شد. به همین دلیل علاوه بر حضور در جلسات ماهیانه انجمن که معمولا اکثریت اعضا در آن شرکت داشتند، در جلسات هیئت مدیره هم حضور داشتم و در هر جلسه نحوه پیشرفت خود را در تهیه نشریه" سرو جاویدان" و همچنین" زمزمه" عنوان و از راهنمایی های اساتید خود در آن جلسات بهره می گرفتم.

به خاطر دارم که جناب آقای دکتر صلواتی که در آن زمان رئیس انجمن صنفی بودند و مرحوم محمدرضا ثقفیان دبیر انجمن با صبر و بردباری به نکته نکته مطالبی که واژه واژه از دهانم خارج می شد گوش می دادند و از آنها یادداشت برداری می کردند و سپس با وجود آنکه من در مقابل آنها جوانی بی تجربه بودم با فروتنی، تمام سوالات مرا پاسخ می دادند و ابهاماتم را شفاف سازی می کردند.

امروز احساس می کنم مردان بزرگی مانند دکتر فضل ا.. صلواتی و مرحوم محمدرضا ثقفیان کم اتفاق می افتند. افرادی که با وجود تجارب بسیار زیاد و سواد و عمق تفکر و دیدگاه های انسانی شان به جوانانی همچون من که تازه وارد فعالیت های جدی رسانه ای شده بودند اعتماد می کردند و نشریاتی را که در واقع هویت یک مجموعه بود را به  دست های ما می سپردند تا ما در اعتماد به نفسمان رشد کنیم و اعتماد به نفسمان در ما رشد کند و نتیجه آن بلوغ زود هنگام روزنامه نگاران باتجربه تر باشد،که در همان گام های اول با حمایت فکری و عاطفی از سوی مردانی همچون محمدرضا ثقفیان بتوانند  یک شب رهی طولانی را طی کنند.

ثقفیان کم صحبت می کرد و اغلب گوش می داد و مطالب شنیده شده را می نوشت و سپس تمام جملات مهمی که به نظرش نیاز به توضیح داشت در بهترین شکل ممکن و کوتاهترین فرم به شنونده ارائه می داد. اهل وقت تلف کردن نبود ، همیشه سر اصل مطلب می رفت. همان قدر که جدی بود خون گرم هم بود. و بزرگترین حسنی که به عنوان یک روزنامه نگار از آن می توان یاد کرد، حس مسئولیتی بود که در آن کاملا حل شده بود. او همیشه جزو اولین نفراتی بود که در جوامع صنفی وارد می شد و جزو آخرین نفراتی بود که آنجا را ترک می کرد. به گفته بسیاری از همکاران ، یاران و دوستانش در هنگامی که مسئولیت هایی همچون رئیس خبرگزاری ایران در استان خوزستان یا معاونت رئیس خبرگزاری جمهوری اسلامی در استان اصفهان را داشت  با رفتارش تمام کارمندانش را به نظم ، همدلی و همکاری، خوشرویی مشارکت و از همه مهمتر ارتقاء حس مسئولیت شان در مقابل وظیفه ای که نسبت به جامعه داشتند دعوت می کرد.

خلاصه ، گفتن راجع به چنین انسان های بزرگی در توان یک قلم ضعیف که در توان هزاران قلم قوی هم نیست، گرچه افسوس و اندوه بزرگ من این است که چرا همیشه پیشکسوتان ما در تمام حوزه ها و عرصه ها پس از مرگ تیتر بزرگ رسانه ها می شوند!!

ثقفیان مردی بود که باید بسیار پیش از آن که از میان ما می رفت راجع به او می نوشتیم و یادها و خاطره هایمان را در مورد شخصیت کم نظیرش به زبان می آوردیم.

امروز اگر از کدام یک از صفات او  بنویسیم حق کلام را در موردش به جا آورده ایم؟ امروز مردی خفته در خاک است که از زمانه و از یارانش ناامید شده بود. او مثل همه هنرمندان جهان شکسته دل و خون جگر از دنیا رفت.

تنها می توانم بگویم به پیشکسوتانمان پیش از مرگ احترام بگذاریم ، پیش از مرگ از آنها به خاطر اینکه نردبان ترقی ما و جامعه شدند سپاسگزاری کنیم و پیش از مرگ از فضائل ، منش ، دیدگاهها و صفات آنها بنویسیم و از همه مهم تر، پیش از مرگ آنها به سراغشان برویم و صادقانه بگوییم، اگر یادمان رفته است که از شما چقدر آموخته ایم ما را ببخشید.

استاد محمدرضا ثقفیان از روزنامه نگاران کم نظیر کشورمان بود که بسیار بیشتر از آنچه در او بود از او خواستند! و این گنجینه دانش و خرد بیشتر فضائل و توانمندی هایش بدون استفاده از دست رفت ! کاش قدر هنرمندان مان را تازنده اند بدانیم  و از حجم عمیق و وسیع توان و دانش آنها به موقع و درست استفاده کنیم.

سالهای 95 و 96 بیشترین مرگ هنرمندان را داشته ایم این شاید ناقوسی ست  هشدار دهنده که به ما می گوید، این بخش ارزشمند جامعه را  بیشتر پاس بداریم  زیرا هنرمندان هر جامعه تاریخ و ارزش های آن جامعه محسوب می شوند.

پس، تا قبل از آنکه مرگ آنها را از ما بگیرد و ابدیت آنها را  از ما جدا کند از توانمندی های شان به اندازه لیاقت های شان بهره مند شویم و جایی برای "افسوس" باقی نگذاریم.

مهرناز آزاد

رسانه های جمعی و رقابت سخت آنها با بزرگراههای جدید ارتباطی

ماهنامه احوال

ماهنامه سراسری سیاسی - فرهنگی

شماره 8 / فروردین ماه 1396 / مارس 2017 / صفحات 32 و 33

ماهنامه احوال مهرناز آزاد

مهرناز آزاد رسانه های جمعی و رقابت سخت آنها با بزرگراههای جدید ارتباطی ماهنامه احوال

مهرناز آزاد رسانه های جمعی و رقابت سخت آنها با بزرگراههای جدید ارتباطی

مهرناز آزاد رسانه های جمعی و رقابت سخت آنها با بزرگراههای جدید ارتباطی

رسانه های جمعی و رقابت سخت آنها با بزرگراههای جدید ارتباطی

در عصر جدید که آن را عصر رسانه لقب داده اند وسائل ارتباط جمعی از محدوده ی مطبوعات ، سینما، رادیو و تلوزیون خارج شده و رسانه ی جمعی مانند اینترنت یا بزرگراه جدید تکنولوژی ارتباطی به سوی مردم باز شده است. این بزرگراه توانسته است اطلاعات و اخبار مورد نیاز مردم را از فرستنده تا گیرنده به کمتر از یک دقیقه کاهش دهد.ارسال پیامها با سرعتی در اینترنت و شبکه های مختلف آن قابل انتقال است که تا چند سال پیش چنین سرعتی به فکر آدم هم نمی رسید.

در گذشته ای نه چندان دور توان ارتباطی فرستنده  با گیرنده ها که ما آن را جامعه می نامیم به وسیله ی مطبوعات و رادیو و تلوزیون اتفاق می افتاد و معمولا سینما

 نیز به عنوان یک رسانه نقش های ارزنده ای را ایفا می کرد ، اما در گروه وسائل ارتباط جمعی که اخبار را منتقل می کنند به حساب نمی آمد و بیشتر جنبه انتقال مشکلات  فرهنگی و اجتماعی نهادینه شده در جامعه را به مسئولان و نحوه ی برخورد مردم را با مسئولان و یا منعکس کننده ی رفتارهای بد و خوب ارتباطی مردم با همدیگر را به قضاوت عام می گذاشت.که در این راستا نقش آفرینی هنرمندان از نویسنده تا کارگردان وتدوین کننده تاچهره های اصلی شخصیت های داستانی که هنرنمایی می کردنداثری خلق می کرد و این اثر به جامعه منتقل می شد.  این روند در مطبوعات ، سینما ، رادیو و تلوزیون اگرچه کمی سرعت گرفته است اما کمیت و کیفیت آن تغییری نکرده است.

و به همین دلیل است که اینترنت یا بزرگراههای ارتباطی توانسته اند تا حدود زیادی مورد توجه مردم قرارگرفته و بیشتر اوقات مردم صرف بررسی اطلاعاتی گردد که به سرعت و به صورت انبوه و با قابلیت جایگزینی و تغییر در اختیار آنها قرار گیرد.

از این روست که بسیاری از مطبوعات فیزیکی طی سالهای اخیر مطبوعات الکترونیکی خود را نیز راه اندازی نموده و حتی در برخی از موارد مدیران مسئول از همان ابتدا به جای مطبوعات فیزیکی به ایجاد و انتشار مطبوعات الکترونیکی پرداخته اند.

تا اینجا نه تنها ظاهرا مشکلی وجود ندارد بلکه حتی باید خوشحال بود که مخاطبان ما ظرف مدت زمان کوتاهی به اطلاعاتی دسترسی پیدا می کنند که تا چند سال پیش برای رساندن این اطلاعات به آنها از چند ساعت تا چند روز وقت لازم بود .

ارزش زمان در وسائل ارتباط جمعی اینترنتی شناخته شده است و همچنان رقابت بین کاربران اینترنت بالاست و بسیاری از مردم جوامع که حتی حرفه آنها روزنامه نگاری نیست و در هیچ رسانه ای فعال نیستند شبکه هایی برای خود راه اندازی نموده و به انتقال اطلاعات مشغولند. ظاهرا تا اینجا هم مشکلی وجود ندارد، مشکل از آنجا آغاز می شود که ما پی می بریم این توده ی عظیم اخبار که روزانه از طریق رسانه های رسمی و غیررسمی به مردم انتقال پیدا می کند از چند درصد سلامت، شیوایی ، درستی و وضوح برخوردار است. بررسی چنین حجمی از اطلاعات که روزانه در بزرگراه بی انتهای اینترنت جابجا می شود تا چه اندازه قادر است نیازهای مردم را برآورده سازد. وچگونه می توان همچنان با وسایل ارتباط جمعی مانند تلوزیون و رادیو ، مطبوعات و سینما با این غول ارتباطی رقابت نمود.

از سویی به عقیده ی نگارنده  هم اکنون نیز با وجود اتفاقات تلخ و شیرین سیاسی و اقتصادی در جهان، مردم همچنان شیفته ی شنیدن و دیدن آثار هنری در رسانه ها هستند و یکی از شیوه های جذب مردم در این رسانه جدید یا همان بزرگراه اینترنت استفاده از علاقمندی مردم به هنر است که متاسفانه در مطبوعات جای آن بسیار خالی و در رادیو وتلوزیون بسیار کمرنگ و در سینما اغلب غیرحرفه ای و بسیار نادر آثار برجسته ای ظهور می کند.

پس تا اینجا برای رقابت با شبکه های اینترنتی با  چند مشکل روبرو هستیم:

1-    انتقال انبوه اطلاعات پالایش نشده و به سرعت بوسیله رسانه های غیررسمی که فرصت پالایش را از رسانه های رسمی می گیرد و اطلاعات شسته نشده و اغلب نادرست  در آن واحد به افراد بی شماری که اینترنت در اختیار دارند می رسد.و این اطلاعات غلط به سرعت از طریق کاربران اشاعه می یابد که قریب به اتفاق این اطلاعات ارزش خبری ندارند. به دلیل آنکه در آنها فنون نگارش مطبوعاتی رعایت نشده و صحت این اطلاعات تایید نگردیده و مابین فرستنده و گیرندگان اغلب فیلتری وجود ندارد تا اخباری که باعث تشویش افکار عمومی می گردد جداسازی شود و تا زمانی که خبرهای صحیح از کانالهای معتبر و با شیوه نگارش درست مطبوعاتی توسط رسانه های رسمی به اطلاع مردم برسد این اطلاعات چندین بار در جامعه گردش نموده و عموم آن را کاملا باورکرده اند. مگر افراد خاص که معمولا در ابتدا اخبار را می شنوند اما آن را نمی پذیرند تا با شواهد و از طریق رسانه های رسمی هویت خبر یا درست و غلط بودن آن برایشان محرز گردد. که این گروه در مقابل جمعیت کثیر کاربران اینترنت خیلی زیاد نیستند.

2-    رسانه ها(مطبوعات ، رادیو ، تلوزیون، سینما) که فعلا به دلیل تفاوت های خاص آنها با اینترنت، آنها را از این بزرگراه جدا می کنیم در سال های اخیر که نوعی انفجار اطلاعاتی در اینترنت رخ داده است هیچ تلاش چشمگیری نه فقط برای رفع معایب گذشته خود انجام نداده اند بلکه برای رقابت این تکنولوژی جدید نیز پیشنهاد هیچ راهکاری نداده اند و همچنان لاک پشت وار مسیری را که دارد با سرعت نور درنوردیده می شود طی می کنند.

3-    یکی از فاجعه بارترین موضوعات مطرح در ارتباطات به روز نبودن علم صاحبان مطبوعات و فعالان عرصه مطبوعات با علم ارتباطات جهانی است.که همین مسئله نیز باعث می گردد بسیاری از رسانه های خارجی بتوانند امتیازاتی را از ما بگیرند. که بزرگترین این امتیازات گرفتن مخاطبان ماست. که در واقع هدف اصلی هر رسانه جذب مخاطب است نه دفع آن. اما اگر روند تصمیم گیری در شیوه ی اطلاع رسانی جامعه رسانه ای ما تغییر نکند و بازسازی و بهسازی نگردد یقینا رسانه های خارجی صاحب فکر مخاطبان ما خواهند شد.

4-    یکی دیگر از مشکلات بزرگی که در رسانه های ما کاملا به چشم می خورد و در رسانه های پیشرفته و پر طرفدار جهان نقش پررنگی برای مخاطبان خود دارد هنر است.رسانه های ما در ارائه و معرفی هنر نقش خود را خوب بازی نکرده اند زیراآثار هنری تنها از طریق انتشار آن بوسیله یک هنرمند چه به صورت یک کتاب یا یک تابلوی نقاشی و یا حتی ارائه آن در نمایشگاه نمی تواند یک اثر هنری را به همه هنردوستان یک کشور حتی جهان معرفی نماید و در این امر رسانه ها نقش بسیار مهمی را به دوش دارند. این وظیفه بزرگ رسانه هاست که با پوشش خبرهای هنری و معرفی هنرمندان ارزشمند در بخش هنر به جامعه کمک کنند. که متاسفانه در اکثر نشریات و در برنامه های رادیو و تلوزیون در سالهای اخیرکه سالهای اوج مانور شبکه های تلوزیون های خارجی است کار چشمگیری از مطبوعات و به خصوص رادیو و تلوزیون ندیده ایم.

بنابراین اگر همچنان دلسوزانی در عرصه ی رسانه های ما هستند که نسبت به موارد یاد شده دل نگرانی دارند باید به آنها دوباره یادآوری کنیم:

1-    فضاهای مطبوعات همچنین رسانه های جمعی دیگر مانند سینما،رادیو و تلوزیون را باز تر نموده تا هم هنرمندان بتوانند با دستی پرتر هنرنمایی نموده و جذابیت هنری آنها رسانه های ما را پر مخاطب تر کند و هم رسانه ها بتوانند با آرامش خاطر بیشتر نسبت به استخدام در آوردن نیروهای حرفه ای اما منزوی شده اقدام نموده و با تقویت پایه های علمی رسانه به تقویت سیستم ارتباط جمعی خود پرداخته و مخاطبان بیشتری داشته باشند.

2-    اعضای رسانه ها همچنان که خود افراد با سوادی هستند و بدون نیاز به اجبار تلاش می کنند اطلاعات کمی و کیفی خود را با مطالعه بالا ببرند نیاز است تا مسئولان محترم رسانه ها، وزارت فرهنگ و خانه های مطبوعات همچنین  انجمن های صنفی روزنامه نگاران نیز آنها را دریابند و دوره های آموزشی ، مهارتی و کارگاهی را به صورت سالیانه برای گروه رسانه خود در برنامه های هرسال تدوین تا صاحبان قلم و فعالان عرصه مطبوعات و رسانه های کشور بتوانند با همکاران خود درکشورهای پیشرفته در حوزه ی رسانه رقابت کنند.

در نهایت به نظر می رسد تا زمانی که ما به همان شیوه سابق رسانه های خود را اداره می کنیم روزبه روز اینترنت با تکنولوژی های جدید جذابیت خود را برای بالا بردن تعداد مخاطبانش بیشتر می کند در صورتی که مسئولان رسانه های ایران باید بدانند چنانچه روند مدیریت آنها با همین سرعت و بدون هیچ تغییری ادامه یابد به مرور تعداد بسیار بشتری از مخاطبانشان را از دست خواهند داد.

الگوبرداری از نشریات ممتاز کشورهای پیشرفته چه الکترونیکی و چه فیزیکی کاربسیار بایسته ای است. الگو گرفتن از برنامه های شبکه های تلوزیون های خارجی و اصلاح محتوای آنها و پالایش این برنامه ها و ارائه برنامه های سالم اما الگو گرفته از نحوه ی مدیریت و تولید و جذابیت این برنامه ها می تواند بر مخاطبان برنامه های ما بیفزاید ضمن آنکه همچنان معتقدم هنر به عنوان ابزار بسیار مهم و با کیفیتی می تواند در ترکیب برنامه های تلوزیونی و رادیویی و مطبوعاتی ما جایگاهی ویژه داشته و استفاده از آن حرکت صعودی خوبی را برای وسائل ارتباط جمعی ما در جذب مخاطب ایجاد نماید.

دکترمهرناز آزاد

پژوهشگر  مسائل اجتماعی

 

 

مصاحبه با نرگس دوست شاعر و نویسنده, کارگردان.ماهنامه احوال

 ماهنامه احوال

ماهنامه سراسری سیاسی - فرهنگی

شماره 8 / فروردین ماه 1396 / مارس 2017 / صفحات 28 و29

مصاحبه با نرگس دوست نشریه حوال شماره 8 .دکتر مهرناز آزاد.الهه کمالی

مصاحبه با نرگس دوست نشریه حوال شماره 8 .دکتر مهرناز آزاد.الهه کمالی

مصاحبه با نرگس دوست نشریه حوال شماره 8 .دکتر مهرناز آزاد.الهه کمالی

مصاحبه با نرگس دوست
شاعر و نویسنده, کارگردان

مصاحبه کننده :گزارشگر ماهنامه احوال- الهه کمالی

طراح مجموعه "شعر زنان ایران"
چند ماهی است که در فضاهای مجازی اطلاعیه ای در حال گردش است که در آن از کلیه زنان شاعر در سراسر ایران خواسته شده تا تعدادی از اشعار خود را جهت بررسی و چاپ به آدرسی که در اطلاعیه درج شده ارسال کنند.
با تلاش بسیار ؛نرگس دوست طراح وحمایت کننده ی این مجموعه ارزشمند را پیدا نمودیم و توانستیم مصاحبه ای با ایشان داشته باشیم.
با سلام و درود از اینکه دعوت به مصاحبه ما را پذیرفتید معرفی کوتاهی از خود برای خوانندگان داشته باشید.
با عرض ادب و احترام خدمت شما و همه مخاطبین این نشریه اینجانب نرگس دوست شاعر و نویسنده و کارگردانی سینما خواندم.آثار چاپ شده من مجموعه "باد گرک می آید" مجموعه "مرگ من دندان لقی می شود"  مجموعه "همه چیز از دهان این زن شروع شد" و همچنین سه کتاب برای گروه سنی نوجوانان جهت شناختن مشاهیر معاصر به چاپ رسانده ام خوشه های پروین " پروین اعتصامی"  " آی آدم ها" نیما یوشیج "و زمستان است مهدی اخوان ثالث جمع آوری و تالیف کرده ام. و چهارمین کتاب من نیز در حال چاپ است با عنوان "من چهره ی گوناگون زنان هستم" .

به عنوان اولین سوال چه شد که تصمیم گرفتید مجموعه شعر زنان ایران را جمع آوری نمایید و آیا این مجموعه توسط شخص دیگری به جز شما از نظر مالی حمایت خواهد شد.
اولین هدف من شعر و ادبیات زنان این سرزمین بوده است. و آخرین هدفم هم شعر زنان بوده است. و نکته ی دیگر این که زنان شاعر در ایران نیز باید به نحوی شعر و اشعارشان شنیده شود.و این اولین جرقه ای بود که مرا به سمت این هدف سوق داد که مجموعه ای با عنوان شعر زنان ایران گردآوری گردد.
سوال:آیا به تنهایی تصمیم به انجام این کارگرفتید یا افرادی هم هستند که در این پروژه ارزشمند شما را یاری کنند؟
در ابتدای کار تنها بودم اما کم کم تعدادی از دوستانم که نیز خود سوابق خوبی در دنیای ادبیات دارند به کمک گرفتم ازجمله این عزیزان آرزو پناهی عضو انجمن شاعران ایران و شاگرد سید علی صالحی که مجموعه شعری نیز به نام " شهرشعر"که مجموعه ای از اشعار ایشان و چند تن از شاعران دیگر نیز هست به چاپ رسانده است.
همچنین خانم فهیمه محمودی که مجموعه " نکند این شعر سر زا برود" " گلایه ها را به باد بسپاریم "رابه چاپ رسانده و مجموعه " می خواهم آسمان بشوم در پرنده ای" را نیز درحال چاپ دارد. ایشان مدیر اولین کافه کتاب ساری نیز هستند. که برنامه های فرهنگی و هنری زیادی را در آن اجرا می کنند.

فرزانه ضامنی که در ابتدا داستان نویس بودند و در حال حاضر به صورت جدی وارد دنیای شعر سپید شده اند و آموزش تخصصی ادبیات در دو زمینه ادبیات داستانی و شعر برای بانوان را به عهده دارند.
مهرناز آزاد موسس انجمن شاعران جوان استان اصفهان و عضو انجمن شاعران ایران هستند و مجموعه شعر " هزار سال غزل " ایشان در سال 1386 چاپ و در سال 1387 نامزد دریافت جایزه ادبی پروین اعتصامی شد.ایشان نیز مجموعه اشعار "ماچشم های شب زده" ،" مشق الهام"، آخرین صدا" و مجموعه ترانه " بوی بارون " را در حال چاپ دارند.ایشان علاوه بر شعر در حوزه های ترانه، داستان ، روزنامه نگاری نیز فعالیت دارند و چندین نوبت به عنوان روزنامه نگار ، شاعر و نویسنده در عرصه های مختلف موفقیت های چشمگیری کسب نموده اند و در سال 1393 به عنوان پیشکسوت روزنامه نگاران از سوی انجمن صنفی روزنامه نگاران و خانه مطبوعات خبرنگاران استان اصفهان مورد تقدیر قرار گرفته اند.
سوال: معیار شما برای انتخاب این گروه چه بوده است؟
به نظرم برای جمع آوری و بررسی و انتخاب زنان شاعری که قرار است اشعارشان در این مجموعه ثبت شود گروه خوبی است چون فکر می کنم گروهی که انتخاب کرده ام ازشاعران و ادیبان متولد سه دهه 40 ، 50 و 60 هستند و با دیدگاههای مختلف این سه دهه که هرکدام از این دهه ها دغدغه های خاص خود را داشته اند و تجربیات این افراد می تواند کمک بسیار موثری در گردآوری و انتخاب هرچه بهتر آثاری باشد که تاکنون به دست ما رسیده است.
سوال: آیا این پروژه با چاپ این مجموعه به پایان می رسد؟
خیر یکی از برنامه هایی که بعد از جمع آوری و انتخاب آثار برتر و آماده شدن این مجموعه و مراحل چاپ و نشر آن که یقینا تحت نظارت و تاییدات اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی صورت خواهد گرفت و احتمالا یک سال پس از چاپ این مجموعه آغاز خواهد شد. کتاب دیگری است با عنوان "نقد شعر زنان ایران" در این مجموعه از بهترین منتقدین ایران در حوزه ادبیات دعوت خواهد شد تا کتاب شعر زنان ایران را نقد و بررسی کنند و حاصل این بررسی ها به صورت کتابی به چاپ خواهد رسید.
سوال:هدف از چاپ کتاب شعر زنان ایران چه بوده است و چرا پس از آن این کتاب را جهت نقد به منتقدین می سپارید؟
در ابتدا عرض کردم مطالعه کتاب" شعر زنان جهان" انگیزه من برای ایجاد این مجموعه بود اما هدف اصلی آن مطرح شدن و به ثبت رسیدن زنان شاعر

است که به دلایل مختلف از جمله نداشتن سرمایه کافی یا حامی و یا دور بودن از مراکز شهری و ارتباط نداشتن با انجمن های ادبی و ناشران نمی توانند آثار خودرا چاپ و ثبت کنند و شاید این آغازی باشد برای شناساندن این گروه از شاعران زن منزوی به جامعه ادبیات ایران و گام نخستی باشد برای تلاش دست اندرکاران فرهنگی و هنری و ناشران برای چاپ مجموعه کامل اشعار این گروه از شاعران زن که ما در این مجموعه فقط چند اثر آنها را به چاپ رسانده ایم.
اما در رابطه به پاسخ به سوال دوم شما باید گفت: هر مجموعه ای پس از چاپ به نقد نیاز دارد تا مولف یا مولفین آن بتوانند نقاط قوت و ضعف خود را در آثار بعدی پیدا و اصلاح کند.با چاپ کتاب "نقد شعر زنان ایران"تک تک شاعرانی که آثارشان در این مجموعه به چاپ رسیده مورد نقد قرار می گیرند و آنها نیز به قوت ها و توانمندی ها و ضعف های خود پی خواهند برد.
من معتقدم نقد سالم می تواند پرورنده ، یاری بخش ، توان زا، و حتی پدیدآورنده باشد پس این ضرورت برای شعر زنان ایران لازم است.
سوال :مجموعه شعر زنان ایران از چه زمانی شروع می شود؟
من از اشعار فروغ فرخزاد شروع کرده ام تا به امروز . با توجه به این که فروغ در سال 1313 متولد شد به نظرم صد سال شعر زنان ایران یا به عبارتی یک قرن شعر زنان ایران مورد بررسی قرار می گیرد.
به عنوان آخرین سوال : چقدر فکر می کنید توانسته اید در جمع آوری اشعار شاعران زن ایران موفق باشید؟
خوشبختانه تاکنون بیش از پانصد شاعر زن آثار خود را برای ما ارسال نموده اند و یکی از اتفاقات خوبی که در این رابطه افتاد وجود مهرناز آزاد به عنوان شاعر و روزنامه نگار در جمع ما بود که خود توانست بخش بزرگی از اطلاع رسانی ما برای جمع آوری این مجموعه باشد. مسلمانا هرگز توان آن را نخواهیم داشت تا در اولین مجموعه ای که از شاعران زن به چاپ می رسانیم از آثارهمه شاعران زن استفاده کنیم، البته قبل از چاپ اشعار داوری می شود و کار زیادی انتخاب می شود البته شاید تعدادی از قلم  افتاده شوند و یا به خاطر حجیم شدن کتاب رده بندی و حذف خواهند شد اما این داستان در همین جا به پایان نمی رسد و اگر چاپ و نشر این کتاب موفق و نقد آن نیز مورد استقبال قرار گرفت یقینا این پروسه ادامه خواهد یافت و این کتاب جلد دو ، سه و .... هم خواهد داشت. زیرا همانطور که در ابتدا عرض کردم هدف اصلی من حمایت از زنان شاعر است ، انشاله به امید خدا و به یاری دوستان ، حمایت اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی تلاش می کنیم اولین مجموعه شعر زنان ایران را هم از نظر کیفیت و هم از نظر کمیت به هدفمان نزدیک کنیم.
از اینکه وقت خود را در اختیار این نشریه گذاشتید سپاسگزاری می کنیم و امیدواریم در راهی که آغاز کرده اید موفق و پیروز باشید.
من هم از اینکه به این مصاحبه دعوت شدم از همه مسوولان نشریه تشکر می کنم.

   طراحان مجموعه  " شعر زنان ایران"

نرگس دوست    آرزو پناهی    مهرناز آزاد

 

ارائه آمار طلاق را به عنوان یک هشدار جدی بگیریم

ماهنامه احوال

ماهنامه سراسری سیاسی - فرهنگی

شماره 8 / فروردین ماه 1396 / مارس 2017 / صفحات 20 و 21

ماهنامه احوال مهرناز آزاد

 ارائه آمار طلاق را به عنوان یک هشدار جدی بگیریمارائه آمار طلاق را به عنوان یک هشدار جدی بگیریم

ارائه آمار طلاق را به عنوان یک هشدار جدی بگیریم

 

ارائه آمارهای طلاق را به عنوان یک هشدار جدی بگیریم

آسیب های اجتماعی نه در کشور ایران بلکه در تمام دنیا یکی از مباحث پر چالش جوامع پیشرفته و در حال پیشرفت است.درگذشته و در جوامع سنتی آسیب های اجتماعی کمتر به چشم می خورد زیرا وظیفه نهاد های مدنی بخصوص افرادی مثل کدخدا و ریش سفید ها در هر روستایی این بود که با گردهمایی های خانگی تلاش کنند مشکلات کوچک و بزرگ جامعه سنتی خود را به روش های سنتی حل و فصل نمایند.

با توجه به این نکته بسیار مهم که جوامع، اغلب بسیار کوچک و در حد یک دهکده یا شهرستان بود و جمعیت موجود از فرهنگ آن جامعه و قوانین نانوشته اما قابل احترام آن پیروی می کردند.هرچه جوامع بزرگتر و پیشرفته تر شد مسائل آن نیز پیچیده تر و آسیب های اجتماعی آن نیز افزایش یافت .

این آسیب های اجتماعی در جوامع در حال پیشرفت عمیق تر و خطرناکتر به نظر می رسد زیرا جامعه ای مثل ایران توانایی درک این آسیب های اجتماعی را نسبت به فرهنگ اصیل خود ندارد. اما جوامع پیشرفته یا اروپایی این آسیب ها را برای خود حل نموده و آن را بخش جدایی ناپذیری از یک زندگی مدرن می دانند.

برای مثال: طلاق که در فرهنگ بومی ایران یکی از مهمترین آسیب های اجتماعی محسوب می شود در کشورهای اروپایی یک مساله کاملا حل شده و عادی به نظر می آید و بخش غیرقابل گسست این نوع فرهنگ هاست.

در جامعه اصیل ایران همچنان ازدواج و پایداری به اصل و هویت آن یکی از مهمترین و بنیادی ترین شکل تعریف شده برای یک خانواده است و تلاش همه نهادهای مدنی و مسوولان کشوری و فرهنگ سازان در جامعه حفظ این بنیاد است.

اما متاسفانه به تازگی طلاق دیگر، مثل گذشته یک ناهنجاری در جامعه ما محسوب نمی شود و به شدت گذشته با فشارهای بیرونی از طرف خانواده ، بستگان حتی جامعه روبرو نیست و قوانین طلاق نیز روزبه روز آسان تر و قابل دسترس تر می گردد.

از همه مهمتر اینکه کارشناسان این رشته با ارائه مقالاتی که در آن به بررسی وضعیت و علت های طلاق می پردازند دائما آمارهای روبه رشد طلاق را به جامعه ارائه می دهند و این آمارها را به علت های طلاق ازجمله تغییر باورهای اجتماعی،شناخت زنان نسبت به قوانین حقوقی ، دخالت خانواده ها،نبود تفاهم، نداشتن شناخت کافی نسبت به یکدیگر پیش از ازدواج ، شرایط اقتصادی که اغلب مربوط به ناتوانی مردان در ارائه  تسهیلات کافی به خانواده ،افزایش روز افزون بیکاری و تورم نسبت می دهند.

چنین آمارهایی به طور کلی با شرایط فرهنگی ما جامعه را رو به انحطاط برده وما را با  انحرافات اخلاقی روبرو نموده و باعث تاثیرات مخربی روی فرایند شکل گیری بهتر تصمیمات در مورد طلاق و ترقی آن در جامعه می گردد. زیرا اولین و با ارزش ترین عنصر نگهدارنده یک خانواده اخلاق است و آنجا که بی اخلاقی و حریم شکنی و حیا و تواضع از بین می رود همه چیز غیرقابل تحمل تر از قبل شده و تازیانه ای می شود بر جان خانواده ها و ویران کننده و افسارگسیخته به شیب طلاق حرکتی تندتر می بخشد.

لذا به عقیده نگارنده اگر چه طلاق به عنوان مهمترین آسیب اجتماعی کشورمان همچنان باید در صدر مسائل پژوهشی و تحقیقی کالبدشکافی گردد و تا می توان دلایل آن بررسی و به کمک نهادهای مدنی از عمیق تر شدن بسترهای آن جلو گیری شود. نبایست فراموش کرد که ارائه دائمی آمارهای رو به رشد طلاق در جامعه، خود، بر پیکره استحکام خانواده ها ضربات تاثیرگذار منفی و مخربی وارد خواهد نمود. بدنه خانواده ها را پوسیده خواهد کرد و به هر شخصی چه زن و چه مرد بدون در نظر گرفتن عواقب طلاق که اغلب دامنگیر فرزندان طلاق می گردد اجازه می دهد تا با شانه خالی کردن از زیر مسوولیت های خانوادگی ، اخلاقی و اجتماعی، طلاق را شیوع دهند و به صورت یک اپیدمی به جامعه تزریق کنند.

در گذشته نیز مردم سرزمین ما با مشکلاتی مشابه در خانواده ها مانند بیکاری ،عدم تفاهم ، دخالت خانواده، شرایط نامناسب مقطعی اقتصادی و توقعات کم و بیش غیرمنطقی زنان و مردان خانواده های سنتی روبرو بوده ایم. اما فرهنگ اصیلمان که ما را به صبر، بردباری ، احترام و اخلاق دعوت می کرده است مانع از این می شده که آخرین راهکار در یک پیوند زناشویی که آن را طلاق عنوان نموده اند به اولین راهکار مبدل گردد و شاید بخش مهمی از این پدیده ی شوم اجتماعی بی ملاحظه گی ما در ارائه آمارهای طلاق و مقایسه آن نسبت به آمارهای آن در گذشته است.

ضمن اینکه ما کمتر به این مساله مهم پرداخته ایم که هیچ وقت این آمارها نسب به جمعیت گذشته با امروز مقایسه نمی شود.چنانچه این مقایسه اتفاق بیفتد، مسلما اگرآمارهای طلاق نسبت به جمعیت امروزبا50  یا 100 سال گذشته مقایسه شود، یک آمار عادلانه ارائه خواهد شد.

زیرا هنوز هم زنان این جامعه سهم بزرگی در فرهنگ سازی و تربیت کودکان و مردان و زنان فردای ایران دارند و شکوه این باور بزرگ نباید توسط این آمارها خدشه دار و اغلب زنان ما به عدم صبوری و بالارفتن توقعاتشان متهم گردند.

ما نیز امیدواریم با وجود شیوع نگران کننده طلاق در جامعه،که این جامعه را به سمت تقلید از زندگی غرب پیش می برد زندگی و روابط زناشویی در ایران  با تلاش صاحب نظران ، محققین و پژوهشگران مسائل و آسیب های اجتماعی ، نهادهای مدنی و مسوولان دولتی ، با ارائه طرح ها و ایده های تازه که هم جامعه را به سمت نوع شدن و پیشرفت پیش می برد و هم  از بحران هایی که عوامل اصلی طلاق در یک جامعه هستند دور نگه می دارد می توانند بر روی استحکام فرهنگی منطبق با اخلاق در جوامع سنتی که مستحکم ترین بخش جامعه را خانواده عنوان می نموده  کارهای تازه انجام داده و به بازسازی و بازپروری فرهنگ خانواده و انتخاب طلاق به عنوان آخرین راه فکر کنند و از ارائه آمارهایی که بیشتر مواقع دقیق و علمی هم نیست جلوگیری نمایند.

 دکتر مهرناز آزاد

پژوهشگر مسائل اجتماعی

 

مقاله : جهان نامحدود کودکان - ماهنامه گل گندم - شماره 63

 

مهرناز آزادگل گندم شماره 63 جهان نامحدود کودکان

مهرناز آزادگل گندم شماره 63 جهان نامحدود کودکان

مهرناز آزادگل گندم شماره 63 جهان نامحدود کودکان 

 مهرناز آزادگل گندم شماره 63 جهان نامحدود کودکان

 

 

گل گندم -لزوم مدیریت در اوقات فراغت خانواده

 

- گل گندم  مادر بزرگ با طعم دارچین

- گل گندم  لزوم مدیریت در خانواده

نشریه گل گندم - شماره 62 - فرهنگ سازی گامی به سوی روابط سالم خانواگی

گل گندم - ویژه نامه خانواده -مهر و آبان 94

گل گندم - ویژه نامه خانواده -مهر و آبان 94

گل گندم - ویژه نامه خانواده -مهر و آبان 94

نشریه سراسری (کشوری) ساعت صفر "نافه"

      نشریه سراسری (کشوری) ساعت صفر "نافه" 94/09/29

نشریه سراسری نافه

کرنومتر انتخابات مجلس در حال کلید خوردن/ یادداشت

کرنومتر انتخابات مجلس در حال کلید خوردن/ یادداشت

از شهریور ماه 94 اولین نشست های خبری پیرامون ائتلاف احزاب آغاز گردید . اولین نشست را حزب اتحاد ملت ایران اسلامی برگزار نمود و به گفته علی شکوری دبیرکل این حزب رویکرد آنها تعاملی سازنده با همه ارکان نظام است و در انتخابات نیز در چهارچوب مجموعه کلی اصلاح طلبان حرکت می کند. همایش مشترک حزب موتلفه ، جبهه پایداری و جمعیت ایثارگران نیز در همین ماه برگزار شد که نتیجه آن ارایه لیست مشترک سه حزب ، تشکل جبهه پایداری ، جمعیت ایثارگران و حزب موتلفه بود.

به گزارش مفتاح : از شهریور ماه 94 اولین نشست های خبری پیرامون ائتلاف احزاب آغاز گردید . اولین نشست را حزب اتحاد ملت ایران اسلامی برگزار نمود و به گفته علی شکوری دبیرکل این حزب رویکرد آنها تعاملی سازنده با همه ارکان نظام است و در انتخابات نیز در چهارچوب مجموعه کلی اصلاح طلبان حرکت می کند.
همایش مشترک حزب موتلفه ، جبهه پایداری و جمعیت ایثارگران نیز در همین ماه برگزار شد که نتیجه آن ارایه لیست مشترک سه حزب ، تشکل جبهه پایداری ، جمعیت ایثارگران و حزب موتلفه بود.
به گفته دبیر کل این جمعیت در شرایط فعلی کشور،اصولگرایان در مقابل رقبا راهی جز وحدت و ائتلاف ندارند.
در همین ماه به دلیل اختلافات داخلی، صادق خرازی رئیس شورای مرکزی حزب ندای ایرانیان استعفا نمود که مورد تایید اعضای شورای مرکزی قرار نگرفت اما بازتاب وسیعی در رسانه ها داشت.پس از عدم توافق با استعفای رئیس شورای مرکزی حزب ندای ایرانیان در دیدار این حزب با رئیس تشیص مصلحت نظام آیت ا… رفسنجانی عنوان نمودند: که اگرچه اصلاح طلب و اصولگرا یک نام است و اختلاف نام آنها در سلیقه وشیوه های اداره جامعه است اما کینه دوزان این اختلافات را به اصول آنها نسبت می دهند.
در همین ماه دومین نشست هماهنگی استان در ارتباط با حزب اعتدال و توسعه برگزار شد. دبیر کل این حزب در این نشست گفت: 16 سال پیش این حزب با باور تحقق آرمان های انقلاب اسلامی و پیشرفت ایران توسط بهره مندی از شایستگان در همه طیف های سیاسی تاسیس شد. زیرا هیچ یک از جریان های سیاسی به تنهایی توان اداره ی کشور را ندارند.
عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی محمد قوچانی نیز پس از دیدار با رئیس دولت اصلاحات گفت: هدف از این دیدارتبادل نظر درباره نوسازی این حزب بوده است.
دبیر کل حزب کارگزاران سازندگی نیز در همین ماه از راه اندازی کمیته های استانی این حزب برای انتخابات مجلس دهم خبر داد و اظهار امیدواری کرد که با سازماندهی نیروهای لازم در همه استان ها و تشکیل کمیته های انتخاباتی استانی وضعیت بهتری برای انتخابات مجلس آتی خواهیم داشت.
کرباسچی با بیان اینکه نیاز است برای انتخاب مجلس دهم تمامی اعضای اصلاح طلب در کنار یکدیگر و با هماهنگی کامل برنامه هایشان را پیش ببرند گفت: حزب کارگزاران نیز از سایر اعضای اصلاح طلب جدا نیست و بامجموعه احزاب و تشکل های دیگر اصلاح طلب در هماهنگی کامل است.
شورای هماهنگی جبهه اصلاحات به ریاست محمد علی غریبانی نیز در جلسه ای اظهار نمود: برای انجام فعالیت های مقدماتی انتخابات مجلس دهم در حال سفر استان به استان هستم وبرای هماهنگی شعب استانی به شدت مشغول فعالیت بوده تا در فرایند انتخاب نهایی کاندیداهای حوزه های انتخابیه نقش بیشتری داشته باشیم.
دبیر کل جبهه پیروان خط امام و رهبری و جامعه مهندسین نیز در نشست خبری خود با عنوان ائتلاف اصولگرایان از تشکیل شورای هماهنگی اصول گرایان در ماههای آینده خبر داد و یادآور شده که قائدتا نمی توان همه را دور هم جمع کرد . اما نهایتا امیدواریم تا اواسط مهر به مجموعه شورای هماهنگی برسیم.
محمد رضا باهنر همچنین اظهار نمود:ما به دنبال آن هستیم که همه اصولگرایان زیر نظر سازوکاری به نام شورای هماهنگی جمع شوند.
وی در ادامه گفت: رقابت در زمان انتخابات همواره وجود دارد اما تفاوت این دوره از انتخابات این است که اگر اصلاح طلبان به وحدت برسند و ما هم انشاا… وحدت کنیم رقابت جدی با هم خواهیم داشت.
در این ماه همچنین دبیرکل جمعیت پیشرفت و عدالت ایران اسلامی حسین قربان زاده نیزدر نشست خبری گفت:در انتخابات های مختلف موضوعی که مورد توجه جبهه می باشد گفتمان کارآمدی نظام در دهه سوم و چهارم انقلاب است.
سید رضا تقوی قائم مقام دبیر کل جامعه روحانیت مبارز و رئیس شورای همگرایی اصول گرایان نیز درباره این همگرایی گفت:من به همگرایی اصولگرایان بسیار امیدوارم و اطمینان دارم در انتخابات آینده به وحدت خواهند رسید.
برخلاف تصور عامیانه ی بعضی از اذهان که احزاب را مجموعه های قدرت طلب و دسته بندی های گروهی ، فرقه ای و نژادی می دانند و باعث شکاف های بین جامعه می شوند، احزاب در روند دموکراتیزاسیون و فضای سیاسی جهان نقش ویژه ای در فعالیت های انتخاباتی دارد و صرفا فعالیت های آنها سهم خواهی نیست . بنابراین اگر سوال شود که در یک جامعه سالم سیاسی احزاب چه نقشی در انتخابات دارند. باید گفت: در یک جامعه دموکراسی وجود احزاب لازم است و دموکراسی بدون حزب معنی و مفهوم ندارد.
زیرا با وجود تعدد احزاب نقش مردم در تعیین سرنوشت خود و مشارکت بیشتر سیاسی آنها عامل تکامل در یک جامعه می شود.
بنابراین یک حزب سازمان یافته می تواند از حق رای خود برای تسلط بیشتر بر روند قوانین کشور استفاده کند و جریان یک حکومت را بدست گیرد.
به زبان عامیانه حزب ،گروههای مردمی ست که درباره برخی مسائل نظرات مشترک در جهت رسیدن به اهدافی دارند که برای آن تلاش می کنند .
ویژه کارهایی که احزاب باید انجام دهند ممانعت از نزاع های سیاسی ، منسجم نمودن افکار عمومی ، گزینش نامزدهای انتخاباتی با توانایی رساندن احزاب به اهدافشان و حمایت از نامزهای انتخاب شده می باشد.
بنابراین یکی از اساسی ترین و ویژه ترین کارهای احزاب شرکت درانتخابات و معرفی نامزدهای شایسته به مردم و شکل دادن به نیروهای مردمی و تجمیع این نیروها و قراردان بهترین افراد درمعرض آرا مردم است.
در دوره های انتخاباتی احزاب موظفند لیستی از شایسته ترین افراد را به مردم ارایه داده تا با نمایندگی از طرف اکثریت مردم سکان اجرایی و مقننه کشور را به دست بگیرند.
بنابراین نماد توسعه سیاسی در هرکشوری دموکراسی و مشارکت فعالانه ی مردم در سرنوشت سیاسی کشور می باشد. و هرچه تعداد احزاب در یک جامعه بیشتر باشد و رقابت سلیقه ها گسترده تر گردد جامعه پویاتر بوده و مدنیت به واقعیت نزدیکتر می شود.
اما متاسفانه در چند ماه گذشته با وجود تعدد زیاد احزاب و گروهها ، این احزاب موفق عمل نکرده و نتوانسته اند با ائتلاف با هم به یک جمع بندی کلی و ارایه لیست مشترکی از نامزدهای خود در انتخابات دهم مجلس شورای اسلامی برسند.
همچنان سلطه فرد بر جمع در احزاب دیده می شود، هنوز فصل مشترکی حتی بین احزابی که ائتلاف تشکیل داده اند دیده نشده است و با وجود آنکه بیشتر ائتلاف ها قول داده بودند نهایتا تا اواسط مهر لیست های انتخاباتی خورا در اختیار مردم قرار دهند چنین اتفاقی نیفتاده است.
به نظر می رسد در اصفهان آخرین آرایش درونی گروههای سیاسی بیشتر در قالب دو جریان اصلی اصلاح طلبان و اصول گرایان شکل خواهد گرفت. که جریان اصولگرایان بیشتر با فعالیت جبهه پیروان خط امام و رهبری می باشد. که این جبهه تلاش می کند تاکتیک های انتخاباتی خود را کاملا متفاوت از اصلاح طلبان ارایه دهد. اما متاسفانه تاکنون هیچ یک از این دو جریان بزرگ اصلاح طلب و اصولگرا موفق به تنظیم یک لیست مشخص و شفاف از کاندیداهای ائتلافی خود نشده اند و عدم ساماندهی احزاب در لیست های انتخاباتی این گروه کاملامشهود است.
با توجه به اینکه زمان زیادی برای معرفی کاندیداهای نهایی احزاب باقی نمانده است و همچنین با توجه به اینکه همواره استان اصفهان به عنوان یکی از استان های پیشتاز در امر ائتلاف احزاب عمل نموده است عدم موفقیت این استان در ساماندهی احزاب برای ارائه ی لیست های انتخاباتی سردرگمی سیاسی و پیچیده ای را برای اعضاء و حامیان این گروهها ایجاد نموده است.
تلاش تمام مسوولان احزاب و گروهها این است که هرچه سریعتر لیست های ائتلافی خود را به مردم استان معرفی کنند اما تندروهای درون سازمانی این احزاب با مخالفت با بعضی از چهره های سیاسی سبب شده ان که همچنان مردم در بلاتکلیفی بسر ببرند.اگرچه ممکن است از نظر کارشناسان سیاسی تجمیع برخی چهره های سیاسی در یک گروه ائتلافی غیرممکن باشد می توان همچنان امیدوار بود روسای احزاب با انعطاف بیشتری تندروها را قانع کنند تا برای برنده شدن در انتخابات اعتدال و انعطاف پذیری بیشتری از خود نشان داده و به یک وحدت نهایی رسیده و هرچه زودتر لیست های انتخاباتی خود را به جامعه ارایه دهند در غیر این صورت اگرچه اصولگرایان و اصلاح طلبان برای یک رقابت جدی به یک وحدت و ائتلاف در تشکل های خود احتیاج دارند چنانچه به یک نتیجه مشترک نرسند نه تنها انتخابات دوره دهم به شکست هردو گروه سیاسی می انجامد نسبت به سایر دوره ها مردم در انتخابات دچار تضاد و سردرگمی بیشتری نیز خواهند شد که این به نفع هیچ کدام از دو گروه موتلفه ی سیاسی نخواهد بود.

یادداشت از: دکتر مهرناز آزاد

لینک خبر در سایت مفتاح نیوز

http://meftahnews.ir/73801/%DA%A9%D8%B1%D9%86%D9%88%D9%85%D8%AA%D8%B1-%D8%A7%D9%86%D8%AA%D8%AE%D8%A7%D8%A8%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%AC%D9%84%D8%B3-%D8%AF%D8%B1%D8%AD%D8%A7%D9%84-%DA%A9%D9%84%DB%8C%D8%AF-%D8%AE%D9%88%D8%B1%D8%AF

 

اصفهان در محاصره خشکسالی و بیکاری

کدخبر : 4123یکشنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۴ - ۰:۲۵  
اصفهان در محاصره خشکسالی و بیکاری!
 
نتایج تحقیقات گروهی از کارشناسان مختلف جامعه شناسی، روانشناسی، اقلیم شناسی،روان پزشکی،علوم صنایع و کشاورزی، نشان می دهد شهر اصفهان در صورتی قادر است مثل گذشته توانمند و پایدار باقی بماند که بتواند جمعیت خود را کنترل و در یک وضعیت واحد حفظ نماید.
اختصاصی سرویس اجتماعی معتدلان-مهرناز آزاد:
درحال حاضر بخش وسیعی از اراضی اصفهان به علت عدم بارندگی تبدیل به اقلیم های خشک شده است وبه همین دلیل بیش از ۸۰درصد جمعیت استان به ۳۰درصد آن پناه آورده اند!
 
مهاجرت روستائیان به شهرها وتبدیل شدن زندگی کشاورزی به زندگی صنعتی برای این گروه از جمعیت استان که البته بیشترین فشار آن برروی خود شهر اصفهان است.(به گفته استاندار اصفهان چالش عمده استان در حال حاضر خشکسالی است)این خشکسالی در چند سال آینده اصفهان را دچاربحران جمعیت از یک سو و بحران بیکاری از سوی دیگر خواهد کردکه این بحران ها خود مشکلات بسیاری را به دنبال خواهد داشت.معیشت ،اسکان ، درمان ، بهداشت ، تحصیلات و بسیاری مسائل دیگر که به مرور با هجوم جمعیتی برنامه ریزی نشده برای شهر اصفهان مشکل آفرین خواهد شد.
لینک خبر در سایت معتدلان
 

آقایان مسئوول،لطفا معاهده ترکمانچای تکرار نشود!

کدخبر : 4115پنج شنبه ۹ مهر ۱۳۹۴ - ۱۷:۰۷
 
مهرناز آزاد
آقایان مسئوول،لطفا معاهده ترکمانچای تکرار نشود!
اختصاصی سرویس مقالات معتدلان:از سال۱۹۷۸ میلادی تاکنونa بیش از ۳۲۸۸ نفرحاجی در مکه و مدینه به دلیل وقوع حوادث مختلفی که  بی کفایتی رژیم« آل سعود»راتائید می کند, جان خود را از دست داده اند و ۲۳۸۴نفر هم طی این حوادث زخمی شدند که  این تعداد  قربانی در  دنیا و در مراسمی که همه ساله برگزار می‌شود بی سابقه است!
 
مهرناز آزاد/پژوهشگر مسائل اجتماعی
 
در سال ۱۹۸۷,۴۰۵کشته عمدتاً ایرانی که به شعارهای سیاسی موسوم به «اعلان برائت از مشرکان» در طول مناسک حج پرداخته‌بودند، اشاره دارد. این رویداد باعث ایجاد تنش در روابط ایران و عربستان سعودی شد. در این واقعه ۲۷۵ تن از حجاج ایرانی، ۸۵ نفرعربستانی و از جمله نیروی پلیس و ۴۵ تن از حجاج دیگر کشورها کشته و شماری نیز زخمی شدند!
همچنین در سال۱۹۹۰,١۴٢۶نفر درتونل«معیصم» در منطقه«منا»به علت عبور هیات وزیران«آل  سعود» از مسیر حجاج کشته شدند!
اتفاقات پی درپی درسال ها ١٩٩۴,١٩٩٧,١٩٩٨,٢۰۰۴,٢۰۰۶  که متاسفانه همه این پرونده‌ها بسته شده‌اند وهیچ سازمان بین المللی تلاش نکرد تا حقایق اتفاقات پی درپی مناسک حج را پیگیری وکالبد شکافی کند.
وامسال«٢۰١۵» باوجود حضور یک میلیون وهفتصد هزار زائر از سراسر جهان، ابتداسقوط بالابر ساختمانی درمسجدالحرام در ۲۰ شهریور  باعث کشته شدن ۱۱۸ نفرمی شود که ۱۱ نفر آنها ایرانی بودند و در پی آن جان باختن بیش از ۷۰۰۰ نفر درفاجعه«منا» دردوم مهرماه که تاکنون بیش از ۴۰۰ نفر آنها ایرانی بوده اند و نامشخص بودن وضعیت ۲۴۱ نفر ایرانی مفقود شده ما را به این نتیجه می رساند .
آنها که به جای استفاده از نیروهای امنیتی برای سامان دادن به زائران،جنگنده های خود را با عنوان عملیات«طوفان قاطعیت» به آسمان یمن می فرستند تا خیابان ها ,خانه هاوحتی مجالس عروسی مردم بی دفاع یمن را بمباران کنند وبا حمایت«اوباما» واعتلاف با نظامیان کشورهای منطقه باعث کشته شدن بیش از ۱۲۰۰زن و۱۶۰۰ کودک غیرنظامی می شوند، همان بی کفایت هایی هستند که برای سنگ زدن به«شیطان» راه میلیون ها زائررا می بندند وباعث کشتاربی سابقه ای درطول ۲۵ سال گذشته درمناسک حج می شوند!
اینها چگونه می توانند  کلیدداران قابلی برای این حرم امن باشند واز زائران خانه خدا محافظت کنند؟!
امسال ۷۰۰۰دوربین از مناسک حج فیلمبرداری کرده اند،با این حال دولت  عربستان از پخش اطلاعات این دوربین ها جلوگیری می کند تا واقعیت ها را پرده پوشی کندواین وظیفه سازمان های دفاع از حقوق بشر و بویژه سازمان ملل است که از دولت عربستان بخواهد این فیلم هارا جهت کارشناسی دقیق برای پیداکردن علل واقعی اتفاق سقوط جرثقیل درمسجد الحرام وفاجعه منا دراختیارآنها قراردهد.
خانواده های تک تک قربانیان این فجایع خونین،از سازمان های حقوق بشر و بویژه مسئوولان دولتی کشورهای خود خواسته اند با قاطعیت واقعیت این کشتاربی رحمانه را رصد کنند.
از سوی دیگرملت شریف ایران نیز از دولت تدبیر وامید،انتظاری جز اقتداردرکشف حقایق اتفاقات اخیر درخانه خدا را ندارد.
امسال خانواده زائران و زائران خانه خدا حال خوشی ندارند وهمه به جای لبخند و شادی همدیگررا با اشک و آه درآغوش می گیرند وبسیاری از این خانواده ها نیز سیاه پوش منتظر جنازه های زائران خود هستند.
آیا می توان به راحتی از کنار این واقعه گذشت؟ آیا بیش از ۲۵ سال بی حرمتی دولت عربستان به زائران شیعه و بویژه ایرانیان کافی نیست تا سران کشور،تدبیری تازه برای  سفر به حج  در پیش بگیرند؟!آیا وقت آن نرسیده با قاطعیت با رژیم«آل سعود» برخورد کرد؟
بیائید موشکافانه سفرحج رابررسی کرده وحتی بی کفایتی مسئوولان داخلی را نیز تحلیل و ارزیابی کنیم.این در حالی است که کشورعربستان سعودی و بویژه مسئوولان«رژیم آل سعود» باید از دنیا و مسلمانان جهان عذرخواهی کنند.
زیرا کشور و دولت عربستان سعودی سابقه مختومه ساختن چنین پرونده‌هایی را دارد .اما این بار نه جامعه جهانی ونه مسئوولان ایرانی نباید اجازه دهند حوادث اخیر توسط دولت عربستان سعودی تنها با پرداخت غرامت پرونده این مسئوولیت را مختومه اعلام کنند.
از سوی دیگرمسئوولان داخلی نیز که وظیفه حمایت وسامان دهی وامنیت زائران را به عهده داشته اند باید پاسخگوی مشکلات فوق باشند.
 
لینک خبر در سایت معتدلان
 
لینک خبر در سایت دمادم
 
 
لینک خبر در شبکه  اجتماعی هم میهن 
 
 
 

خوشحال بودن در زمان حال ،یعنی شادابی ،آیا ما از چنین شرایطی برخورداریم

خوشحال بودن در زمان حال ،یعنی شادابی ،آیا ما از چنین شرایطی برخورداریم؟
 
پژوهشگر : مهرناز آزاد
 
افسردگی براثر عوامل زیستی ،روانی ، فرهنگی واجتماعی ناشی می شود .اما تاثیر عوامل اجتماعی به خصوص در جوامع معاصر که با پیشرفت های فن آوری ، صنعت ، زندگی ماشینی ، ازدیاد جمعیت ، کمبود مسکن ، در آمد پائین ، مشکلات اشتغال و رشد بی حد شهر نشینی همراه است تاثیرات عمیق تری روی اشخاص به جا می گذارد.
شاید در گذشته تعداد محدودی در سراسر جهان دچار مشکل یا بیماری به نام افسردگی می شدند اما امروز، افسردگی از نوجوانی در شخصیت انسان جاباز نموده ورشد می کند.
به گفته" کاپلان" یکی از روان شناسان  معروف جهان : امروزه دیگر به ندرت می توان انسان های 100% شاداب پیدا کرد .
وی معتقد است: گروههای مختلف جامعه به دلیل داشتن ویژگی های روانی وشخصیتی مختلف در ابتلا به افسردگی با هم اختلاف زیادی دارند،بنابراین چگونگی ایجادافسردگی در یک فرد، به مشکلات وی در ایجاد  درون گرایی ودر نهایت افسردگی نیاز به بررسی های جامعه شناسانه ی بیشتر توسط محققین دارد.
"توماس ساز" نیز معتقد است : هر نوع تجربه یا رفتاری که عامل رنجش روان یا گسیختگی کارکرد انسان شود ،می تواند مارا به سمت بیماری افسردگی راهنمایی کند.و"کارل ماکس"نیز معتقد است: اختلالات آسیب زا در افراد ، انعکاس مسائل عمومی جامعه است.
این مشکل نیز مانند هر نوع بیماری نیاز به مراجعه به پزشک دارد. اما متاسفانه بسیاری از افراد جامعه که اغلب جزو طبقات پائین وتحصیل نکرده اجتماعی جامعه هستند وفشارهای بسیار بیشتری را نیز تحمل می کنند معمولا"از اطلاعات ناقصی در ارتباط با خود برخوردارند،و با احتمال به اینکه با برطرف شدن مشکلات اوضاع روحی آنها نیز بهتر می شود مراجعه به پزشک راعقب می اندازند وحتی گاهی نیاز به مراجعه به پزشک را در خود احساس ننموده وعوارض حاصل از افسردگی را امری کاملا" طبیعی می دانند.
این افراد به مرور با ازدیاد فشارهای اجتماعی وناکامی های پی در پی دچار افسردگی مزمن وغیر قابل علاج می گردند. بیماری که گاه، آنقدر خطر ناک می شود که می تواند باعث آسیب رساندن به خود وحتی اطرافیان گردد.
فرضیه های مختلفی به ما می گوید که ،مهمترین دلایل افسردگی را می توان چنین طبقه بندی نمود
1-     بین افسردگی وطبقه اجتماعی رابطه مستقیمی وجود دارد.
2-     کسانی که در مشاغل پرفشار هستند زودتر به افسردگی دچار می شوند.
3-     افرادی  که از حمایت خانواده محرومند بیشترین گروه افسردگان را تشکیل می دهتد.
4-     بین جامعه شهری وروستایی وافسردگی رابطه مستقیمی وجوددارد.
خانواده ومحیط آن، نخستین ومهمترین جایی است که بررشد شخصیتی افراد تاثیر می گذارد،اغلب پژوهش ها نشان داده است که، ریشه بسیاری از انحرافات رفتاری از جمله افسردگی راباید در خانواده جست و جو کرد .  پس از خانواده اجتماع میتواند الگوی سلامت یا بیماری ما به حساب آید جامعه سالم ، ساده وبی آلایش بدون تکبر روستایی در محیطی طبیعی وسراسر سبز را چگونه می توان با اجتماع شهری شلوغ، پر ازدهام، پر ترافیک ، پراز آلودگی ، پر از انسان های رنگارنگ پر از دروغ وتکبر وتغلب وتمسخروظاهرسازی را با هم مقایسه نمود.
مابیشتر عمر خود را به دنبال هم شکل شدن با زندگی دیگران می گذرانیم. چشم وهم چشمی یکی از بزرگترین دغدغه های ذهنی ما به خصوص در قشر زنان است. تمام عمر تلاش می کنیم به هر آویزی د ست دراز کنیم تااز دیگران عقب نمانیم ،البته این نوع رفتار اگر در رابطه با مسائل روحانی وانسانی بود بسیار هم قابل ستایش بود اما متاسفانه این تند روی ها اغلب برای رقابت های مادی است . مسائلی که به مرور کل وجود مارا سرشار از تنش، اضطراب وپریشانی می کند وبه مرور آنقدر خود را در مشکلات غرق می بینیم که قادر به از بین بردن آنها نیستیم. زندگی شهر نشینی نیز این ضعف اعصاب را در ما بزرگ وبزرگ تر می کند، تا جایی که به بیماری افسردگی دچار می شویم.
گاه فکر می کنم، چقدر خوب بود اگر هنوز هم مثل 100 سال پیش قادر بودیم کنار برکه ها بنشینیم، از هوای پاک استشمام کنیم ،ماهی تازه از آب بگیریم، خانه هایمان را با هیزم گرم کنیم واز شیر وماست وپنیر وکره ونان تازه ای که خود تولید کرده بودیم بخوردیم .
 آیا واقعا" طبیعت مثل میلیون ها سال پیش تا امروز قادرنیست بدون حضور، لوکوموتیو وهواپیماوکشتی وگازوئیل ودود سرب ومواد آلاینده کارخانه های صنعتی و..... زندگی مارا تامین کند .آن هم تنها با بوی گل وگلاب وسیب وطراوت بی حد رودخانه ها ودریاها وآسمان پاک و آبی خودش .
تکنولوژی مارا تنبل وبیمارکرد ، از ما انسان هایی ترسو ومضطرب ساخت وازهمه بدتر،مارا  مغلوب خود کرد.چراکه دیگر نمی توانیم به زندگی با کیفیت گذشته برگردیم زیرا  تمامی امکانات زندگی ما وابسته به تکنولوژی است وحذف آن هااز زندگی مان هرگز امکان پذیر نخواهد بود.
تنها چیزی که می توان گفت این است که ما همه افسرده ایم،شادابی، در معنایی کاملا" ساده یعنی راضی وخوشحال بودن از زندگی که در آن قرارداریم بی هیچ ترس ونگرانی از اتفاقات در حال وقوع ، آیا مااز  چنین شرایط روحی برخورداریم؟
 برخی از اساتید دانشگاه مینه سوتا بر این باورند که توانایی شاد زیستن به صورت پیامهای ژنتیک از قبل در وجود انسان برنامه ریزی شده است. گروهی از روانپزشکان نیز اعتقاد دارند آنچه در اطراف انسان می گذرد مهم تر از عامل وراثت است که انسان با آن به دنیا می آید. با تلفیقی بین این دو نظریه می توان نتیجه گرفت که افراد ظرفیت های متفاوتی برای شادمانی دارند. برای دستیبابی به این واقعیت، 100 نفر دانشمند علوم اجتماعی از 18 کشور جهان درباره کیفیت زندگی و تأثیر آن در شاد زیستن مردم در 50 کشور به بررسی پرداختند و به این نتیجه رسیده اند که بهبود وضع اقتصادی کشور تا حدی موجب شادی مردم می شود ولی میزان شادی انسانها همراه با رشد اقتصادی افزایش نمی یابد و بین شادی مردم و وضع کلی اقتصاد کشور رابطه مستقیمی وجود ندارد. این تحقیقات بیانگر این واقعیت است که افراد شاد عمر بیشتر می کنند. محققین دریافتند که پولدار شدن در بدو دستیابی به زندگی مرفه، شادی می آفریند اما پس از مدتی دیگر این عامل نقش اساسی در تداوم شادیها ندارد.. برای مثال ژاپنی ها که به خود فرصت بیشتری برای تماشای زیبائی های طبیعت داده اند مردمان شادتری شده اند. مردم کشورهای اسکاندیناوی بالاترین سطح شادی زندگی را دارند زیرا در یک جامعه کوچک، قابل اداره و یکدست زندگی می کنند که اتفاقات جامعه آنها قابل پیش بینی است و از رفاه اجتماعی هم برخوردارند. در میان کشورهای مورد مطالعه درصد مردمان راضی و شاد در ایسلند 97%، سوئد 96%، دانمارک 2/94%، نروژ 5/93%، هلند 4/93%، ایرلند شمالی 1/93% جمعیت بوده است در حالی که این درصد در کشورهای پیشرفته ای مانند ایالات متحده آمریکا 7/88%، ژاپن 9/82% و کانادا 4/78% بوده است. نتیجه این بررسی نشان می دهد که مردم کشورهای ثروتمند لزوماً شادتر از کشورهای دیگر نیستند. برخی از پژوهشگران اظهار می دارند که اعتماد به نفس و شادی جدائی ناپذیرند و هر دو از درون انسان سرچشمه می گیرند. از همین رو، باید قدر انسان ، امکانات و وجود خودتان را بدانید تا شادی از درون شما بجوشد. منشاء اعتماد به نفس بعضی از مردم بیرون از خودشان است، این افراد نیاز دارند ستایش شوند و تملق بشنوند تا اعتماد به نفس پیدا کنند، چنین اعتماد به نفسی زودگذر و شکننده است و به محض اینکه از برون تغذیه نشود از وجود شما رخت بر بسته و می میرند. در ضمن پژوهش های انجام شده بر این نکته صحه می گذارد که وضعیت ظاهری انسانها نیز مانعی جدی در راه شاد زیستن آنها نمی باشد. افرادی که روی نازیبا دارند یا معلولند لزوماً اعتماد به نفس کمتری از دیگران ندارند در ضمن شادی ارتباطی با سن و سال، نژاد، جنس و درآمد ندارد. افراد شاد چهار خصلت مشترک دارند: 1- اعتماد به نفس، 2- توانایی کنترل خود، 3- خوشبینی، 4- برون گرایی. برای شاد زیستن باید خود را با محیط اجتماعی تطبیق داد و اهداف مشخصی را دنبال نمود، هر چند که داشتن یک هدف واقع بینانه هم کار آسانی نیست و نیاز به ارزیابی صحیح از توان فکری، جسمانی و شرایط اجتماعی دارد. راضی بودن از زندگی و با خوشبینی با همه چیز روبه رو شدن آرامش بخش و شادی آور است. زیرا وقتی از زندگی خود راضی باشید به شادی دست می یابید و احساسات شما متعادل می شود. مسئولیت پذیری نیز یکی از عواملی است که در شادی تأثیرگذار است. باید توجه داشت که هر چه سن بالاتر می رود سطح انتظارات و توقعات هم بیشتر می شود و بار مسئولیت زیادتر می گردد. از این رو، اگر مسئولیت را با رغبت بپذیرید زندگی آنقدرها سخت نخواهد بود. افزون بر این همواره به شادی ها و خاطرات خوش بیاندیشید، زیرا شادترین انسانها کسانی هستند که عملاً درخصوص نحوه شاد زیستن فکر کرده اند و می توانند آن را به دیگران هم بیاموزند. وقتی افراد یک جامعه یاد بگیرند چگونه شاد و خوشبخت زندگی کنند کل جامعه شاد و در آرامش به سر خواهند برد.
بررسی محققین در مورد زندگی توام با شادی و خوشبختی در این نکات خلاصه می شوند: 1- فعال باشید و خودتان را مشغول نگهدارید. 2- بیشتر وقت خود را در کارهای جمعی و اجتماعی بگذرانید. 3- خود را با کارهای مفید و ثمربخش و امور خیریه مشغول کنید. 4- به کارهای خود نظم و سامان بدهید و برای انجام آنها از پیش برنامه ریزی کنید. 5- از اضطراب و نگرانی خاطر دوری کنید. 6- سطح توقعات و انتظارات خود را متعادل نمائید. 7- فکر مثبت و خوشبینانه را در خود تقویت کنید. 8- به زمان حاضر بیاندیشید و نگذارید گذشته و آینده شما را رنج دهد.
پس حداقل تلاش کنیم با تفریحات سالم مثل دویدن ، کوه نوردی ، شنا ، ماهی گیری ، دوچرخه سواری در هوای پاک (روستاهاویا هاشیه شهرها)وخندیدن واز ته دل خندیدن، کمی از بارافسردگی راکه جامعه شهر نشینی وصنعتی به ما تحمیل کرده است  از دوش خود برداریم.

خنده درمانی یک علم تازه در مباحث روانشناسی

 

 خنده درمانی یک علم تازه در مباحث روانشناسی

مهرناز آزاد

محقق و پژوهشگر مسائل اجتماعی

مدتهاست که اساتید علم روانشناسی و روان درمانی بر روی نوعی عامل درمانگر به نام خنده کار می کنند آنها معتقدند ذهن شادمان همواره می تواند جسمی شادمان بیافریند.

انسانهایی که با مشکلات به جای ترس ، بیم، دودلی و افسردگی با جسارت، شهامت، و تبسم برخورد می کنند همواره پیروزی را برای زندگیشان به ارمغان آورده اند.

  انسان به گونه ای خلق شده است که تمام رفتارهای او تحت تاثیر یکدیگر عمل می کنند. انسانی که می ترسد و شهامت برخورد با مسائل را ندارد، به مرور زمان قدرتهای جسمی خویش را نیز از دست می دهد به عکس انها که با شهامت و جرات در برابر مسائل قدر است می کنند به مرور زمان از جسمی قوی و شکیبا و مقاوم برخوردار می شوند حتی اگر ظاهراً لاغر بنظر آیند از سلولهای قدرتمندی برخوردارند که می تواند بسیار قوی تر از سلولهای انسانهای قوی اما ضعیف الاراده عمل نمایند .

خنده ضمن آنکه چهره انسان را از حالت عبوسی بیرون می کشد و به نقش صورت جلوه ای خاص می بخشد در درون ما نیز فعل و انفعالات معنوی خاصی انجام می دهد که باعث می شود سلولهای بدن به طراوات و تازگی برسند و همواره انرژی لازم برای فعالیت خویش را از طبیعت جذب کنند.

علم انسان شناسی امروزی به این نتیجه رسیده است که هر گونه تغییر و تحولی در زندگی انسان چه در جهت مثبت و چه منفی زائیده افکار اوست و در واقع انسان بوسیله قدرت درونی خویش به درک سرنوشت و تدوین آن می پردازد آنهایی که با روحیه ای بالا و با تبسمی جاودان به جنگ مسائل می روند از نیروهای طبیعی برای تسخیر سرنوشت دلخواه خود بهره می جویند و آنهایی که نیروهای درونی خویش را باور نداشته و خود را مقهور سرنوشت می دانند همواره با یاس و افسردگی تمام قوای وجود خویش را به  فلاکت  کشانده  و قادر به کسب قدرت از طبیعت نبوده و شکست خوردگانی ابدی هستند.

شوپنهاور گفته است :کسی که شاد و خندان است همیشه وسیله ی شاد و خندان بودن را پیدا می کند.

خنده اگر چه ظاهراً معنائی جز شادمانی مقطعی ندارد اما وقتی بر روی میلیونها سلول بدن تاثیر گذاشت از خود معجزه خواهد آفرید خنده به سلولهای انسان قدرت و فرصت نفس کشیدن می دهد روح و روان انسان را به حالت آرام بخش می کشاند تا وجودش را  برای  مقابله با ناکامیها یا شکستها بازسازی کند.

خندیدن نوعی تخلیه روانیست هنگامی که باید شادمانی را ابراز کنیم اولین کاری که به آن دست می زنیم خندیدن است، در واقع خنده دروازه شادمانیهاست.

 دریغ از کسانیکه که حتی هنگامی که دلیل خنده مهیاست نمی خندند و اجازه نمی دهند درهای شادمانی برویشان باز شود.

خنده درمانی ساده ترین ، شادترین و پرامکان ترین کاریست که می توانیم برای رهایی جسم خویش از بیماریهای تنی و روح خویش  از چنگال بیماری های روانی انجام دهیم .

خوشبختانه ، این روزها با توجه به بالارفتن سطح مطالعه وفرهنگ جامعه، به همان نسبت آگاهی انسان ها از خودشان بیشتر شده است و این خود نویدیست که هر چه سطح مطالعه بالا رود روشنفکران بیشتری در این جامعه رو به رشد داشته باشیم. روشنفکرانی که با مطالعه کتابهای انسان شناسی قدرتهای درونی خویش را باور کرده و در نتیجه با اعتماد به نفس بیشتری خود را در مقابل مشکلات بیمه می کنند.

اعتماد به نفس زائیده حس خوبیست که در انسانها وجود دارد احساسی مطبوع و شور انگیزی که به انسان قدرتی باورنکردنی برای مقابله با چالشهای پیش روی زندگی انسانهای  امروزی می دهد.

 انسانی که اعتماد به نفس دارد بدلیل نیروی زاینده ای که در خود احساس می کند از وجودی سرشار برخوردار است و این وجود لبریز از شادمانیست و علامت بزرگ شادمانی خنده و تبسمی از انتهای وجود است بنابراین شاخص بزرگ انسانهای قدرتمند چهره متبسم و صبورشان است کسانی که با تمام مشکلات زندگی، منطقی و متبسم برخورد می کنند.جرات را در خویش پرورش داده و به جایی می رسند که هیچ قدرت منفی و هیچ چالشی قادر به شکستن آنها نیست .

خنده، ضمن آنکه برطرف کننده احساس های  نامطبوع می باشد در به جریان انداختن احساسی خوب و امیدوارانه نقش اساسی را بازی می کند.

 کسانی که در لاک غم و غصه فرو می روند و هرگز سعی نمی کنند در این لاک برشی بوجود آوردند و از آن بگریزند با دردها پیمانی جاودانه می بندند.

امتحان کردن بعضی لحظه ها برای تجربه های تازه بسیار مفید است بیائید برای یکبار هم که شده پس از یک شکست یا به همریختگی یا نابرابری و عدم تعادل که لازمه زندگی شماست به جای اشک ریختن و به ماتم نشستن از ته دل بخندید و خویش را آماده مبارزاتی تازه کنید.

 با خنده و تبسمی از عمق جان به خود بگوئید آماده اید تا نقص های گذشته را که بانی شکست شما شده اند اصلاح نموده و باری دیگر با قلبی مطمئن و اعتماد به نفسی در خور تحسین به مبارزه ای تازه دست بزنید با خنده ای از صمیم قلب به خود بگوئید که لایق یک زندگی شایسته و خوبید و این شکست دلیل توقف شما نخواهد شد شما خواهید رفت تا مقصد را پیدا کنید .

شبها هنگامی که آماده رفتن به بستر می شوید به آینه نظری بیندازید و خود را از شکستهای گذشته تبرعه کنید و با خنده ای صمیمی به روح خویش سلامی با عشق بدهید و بگوئید که خود را و آینده خویش را دوست دارید  و مایلید با تمام وجود برای روشنی بخشیدن به این آینده تلاش کنید.

 هر سحر که از خواب بر می خیزید تا لباس کار بپوشید و برای تلاشی تازه آغاز شوید در آینه به خویش نظری از سرمحبت بیندازید بخندید  و به خویش سلام بگوئید .

و با تبسمی جانبخش برای همه آرزوی یک روز پر از کامیابی را بنمائید .

اگر بیمارید  با خنده ای شفابخش در خویش بنگرید و به خود بگوئید برای جسمی قوی و بی انتها چون شما، بیماری بسیار کوچک و قابل حل است به خویش بگوئید بیماری را در خویش نابود خواهید کرد و به لطف خداوند و برکت و او و قدرت خویش شفائی جاودانه به خویش هدیه خواهید نمود.

چند روزی با تبسمی گرم هر سحر و هر شام به استقبال روح خویش بروید و سعی کنید در این خنده های صمیمی به معنای حقیقی حل شوید خواهید دید که معجزه وار زندگیتان دچار تغییرات و تحولاتی می گردد که باور کردنی نیست .

ما اگر می دانستیم که در وجودمان منابعی بی انتها و قدرتهای ما فوق تصور است و تنها با استارتهایی به موقع و بسیار سهل الوصول می توانیم امکانات بی نهایتی را به سوی خویش جاری ساخته و دچار تحولات شگفتی آور شویم هرگز این قدرتهای بی انتها را نمی کشتیم  و با افسردگی توانمان را به صفرنمی رساندیم.

بنابراین اگر خواهان تحولات بزرگ در زندگی خویش هستید اگر از شکستهای گذشته بیزارید و مایل به موفقیت هستید اگر آرزوهای بسیار در سردارید و غم و غصه نمی گذارد به فعالیتی مثبت دست بزنید .

برخیزید چشم به آینه بدوزید و با تمام وجود بخندید و برای آینده خویش روزهای بسیار خوشی آرزو کنید روزهای لبریز از شادمانی و شکوه خنده را به عنوان یک درس یک دارو حتی یک تجربه شیرین وارد زندگی خود کنید آن وقت خواهید دید چنان از نظر روحی و جسمی مستعد موفقیت خواهید بود که خود نیز آن را باور نخواهید کرد .

که به گفته  محققین و اندیشمندان  و پژوهشگران علوم روانشناسی یکی از شاخه های بزرگ آن رفتار شناسی در مسیر شادابیست و بعضی به آن دانش مهربانی می گویند. (The Science of Kindness)

خندیدن گام بزرگیست برای انسان هایی که می خواهند مهربانتر از گذشته زندگی کنند زیرا محبت کردن باعث افزایش ترشح هورمون Serotonin هم در گیرنده و هم در اهدا کننده می شود. علاوه بر این هورمون مسکن طبیعی مغز یعنی هورمون Endorphins  افزایش می یابد که سه برابر موثرتر از مورفین است.

هورمون دیگری داریم به نام Oxytocin که ما اصطلاحا به آن می گوییم هورمون در آغوش گرفتن ، افزایش این هورمون با محبت کردن و محبت دیدن از دیگران باعث افزایش پیوندهای اجتماعی ، بالارفتن اعتمادبه نفس ، افزایش جرات و مردانگی و بخشندگی می شود.

ضمن اینکه انسان های دلسوز و مهربان دوبرابر بیشتر از دیگران هورمون DHEA دارند که باعث می شود پیری در آنها با سرعتی بسیار کمتر اتفاق بیفتد.

همچنین افراد مهربان 23 درصد کمتر هورمون کورتیزول که هورمون بدنام اضطراب است در بدنشان ترشح می شود.

.

.

.....مهربانی کاربسیار ارزشمندی ست

 این یک حقیقت است ،

مهربانی علم نیست  یک  هنر  است.

پس مهربان باشید

 تا

هم شاد زندگی کنید

 و هم به دیگران شادی ببخشید.

 

 

 

                لینک خبر                                       http://pegahemrooz.blogfa.com/post-42.aspx          

تلاش دوباره برای ارتباط نسل دیروز وامروز

تلاش دوباره برای ارتباط نسل دیروز وامروز

مهرناز آزاد

محقق و پژوهشگر مسائل اجتماعی

گروهی از ما نمی دانیم چرا ناگهان پل ها شکسته شد وخانواده ها در دوسوی یک رودخانه ناتوان از ارتباط با هم باقی ماندند. فرزندان این نسل چرا اغلب پلی برای پیوستن به پدر ومادر نمی شناسند ویا از تلاش برای رسیدن به دنیای عاطفی آنها می ترسند؟

عده ای از ما که امروز جزو افراد بالغ جامعه هستیم از کودکی هایمان هیچ چیز با ارزشی به یادمان نمی آید. گاه آنقدر زندگی سختی داشته ایم که خیلی زود در لباس بزرگسا لی مان ظاهرشده ایم وخانواده ای را اداره کرده ایم.

....یا خانواده ای نداشته ایم که مهربانی را از آنها بیاموزیم وروزگار به هر دلیل آنها را از ما جدا نموده است ویا خانواده مان از داشتن دانش درستی برای ارتباطی عاطفی با ما محروم بوده است.وما در خلائی به نام تنهایی یابی مهری بزرگ شده ایم.

اما امروزناگهان خودرا یک انسان بالغ می بینیم انسانی که در لباس یک پدر ویا یک مادر ظاهر شده است،کسی که تمام رویاهای  کودکی هایش از دست رفته ودیگر احساس می کندبرای کودکی کردن خیلی دیر است.

متاسفانه این گروه از افراد که در کودکی درست نتوانسته اند در فضای معصومیت وبچگی بخنددوشادی کنند، امروز با تمام تلاشی که برای خوب بودن می کنند، اغلب موفق نیستند. آنها همواره در فاصله ای میان خود وکودکشان زندگی می کنند واین فاصله نمی گذارد تا فرزند بتواندوالدین واقعی خود را ببیند.

سختی روزگار، احساس ما راسخت کرده است وخشونت آن لطافت را از یادمان برده است. درتصور چنین انسانی، اگر بخندی  ، ویا کودکت را در آغوش بگیری، ابهت خودراازدست می دهی  . جشن تولدی برای او نمی گیری ، مبادا مجبور باشی به واسطه اسرار جمع، او را جلوی همکلاسان وخانواده ات ببوسی واین بوسه را در یک عکس ابدی کنی.ما  نیازهای مالی کودک مان  را تامین می کنیم، برایش دل می سوزانیم ومراقبیم تا آسیب نبیند ، اما قادر به فراهم کردن نیاز های عاطفی اش نیستیم.

ما نمیدانیم چرا اوبیشتر به اتاق خود پناه می برد وچرا یا نیازهایش را به زبان نمی آورد یا برای گفتن آن از یک واسطه کمک می گیرد.

فرزندان هم در این شرایط اوضاع خوبی ندارند. به خصوص که وقتی با هم سالان خود به صحبت می نشینند، کافی است با کسا نی برخورد کنند که خانواده ای زنده وسرحال دارند. آنها با هم به گردش می روند وصمیمانه همدیگر را  در آغوش می گیرند وحرف های کودکانه شان را هرچند ناپخته برایشان می گویند ، والدینی که از ناپختگی فرزندشان عصبانی نمی شوند وبا پختگی خود سوالات آ نها را صبورانه پاسخ می دهند.

اینگونه فرزندان نیاز به واسطه برای پیوند با خانواده ندارند. در واقع خلائی نیست که بخواهد با واسطه پر شود .

امروز باید یک بار دیگر خود را ورق بزنیم . به یاد بیاوریم حضرت علی (ع)  را که با تمام فشارهای اجتماعی، وقتی به خانه می آمد روی چهار دست وپا می نشست وبه حسن وحسینش سواری می داد .

به اعتقاد نگارنده :مقصر کودکان نیستند که نمی توانند ویا جرات نمی کنند از روی پلی شکسته که به آن اعتمادی نیست خود را به ما  برسانند . ما باید جرات داشته باشیم از این پل شکسته عبور کنیم وبه اوبرسیم.

اگر یک بار جرات کردیم از غرور کاذبی که سرخوردگی های کودکیمان را سرپوش می گذارد بگذریم.و با کودک درونمان آشتی کنیم ،دیگر پل شکسته ای میان خود واعضاء خانواده مان نمی ببینیم.

ما در زمانی بسیار دور آنجا که کودکی هایمان را جا گذاشتیم، بدون آنکه بخواهیم غصه خوردیم وآموختیم که برای زندگی کردن اول باید غصه خورد، سپس باید اشک ریخت و بعد مغرور ومصمم گام برداشت .

آموختیم زندگی خشن است وخشونتش بدنه روحمان را زخمی کرده اسـت. به یاد آوردیم که چگونه در آن سال های سرشار از گزند، کودکی مان را در هزار توی درون خود پنهان کنیم تا دست هیچ کس به معصومیتش نرسد.وهیچ کس آزارش ندهد. از خود دیواری زره ای ساختیم تا کودک درونمان را از آسیب های اجتماعی دور نگهداریم.

امروزاگربی یار ویاوری  ، توانستیم مانع انحرافات اخلاقی خود شویم  ،با همه بلا ها جنگیدیم ودر اجتماع افتخار آفرین شدیم ،پزشکی ماهر،نویسنده ای با قلمی قدرتمند، مهندسی متعهد ومسئول ، تاجری موفق ویا..........این نشانه ای بزرگ از قدرت مندی ماست.اما این قدرتمندی ناقص مانده است زیرا با تمام این موفقیت ها ،خوشحال نیستیم ونمی توانیم باعث خوشحالی اطرافیان خود باشیم .

حالا ، دوباره این شجاعت وصف ناپذیری که از ما با تمام نامرادی های روزگار، یک انسان موفق ساخت را یک بار دیگر در میان سالگی امتحان کنیم ، کنار دریای وجودمان برویم وباتمام شجاعت ممکن، به عمیق ترین لایه های وجود خود سری بزنیم در دالان های تنگ وتاریک خویش به دنبال کودکی مان بگردیم . بچه گی مان را که چمپاتمه زده و درگوشه ای نشسته وسال ها در فراق خودش اشک ریخته وما را غمگین نگهداشته است بیابیم، اورا درآغوش بگیریم واین بار به جای اشک درد واندوه، با تمام وجود برای پیدا کردن دوباره خود اشک شادی بریزیم .

ما  هرگز نفهمیدیم چرا در افتخار آفرین ترین روزهای زندگیمان خوشحال نبودیم. چرانتوانستیم با دیگران ارتباطی منطقی واصولی برقرار کنیم واز توانایی برقراری ارتباطی عاطفی واحساسی حتی با نزدیک ترین اعضاء خانواده ناتوان بودیم.به خود آموختیم برای همسر وفرزند کافی است شریکی لایق باشیم، نه انسانی شیرین وشاداب  ، چون مهربانی را از روزگار نیاموختیم .بی آنکه بدانیم  روزگار فقط از انسان های قوی انسان های لایق وبالغ می سازد ،مهربانی را باید از کسانی بیاموزیم که از جنس خودمان باشند. اما در این ردیف انسان ها یا پدر ومادر ی نبوده است تا مهربانی را به ما بیاموزد یا آنهانیز از مهربانی چیزی نیاموخته  بودند که بتوانند آن را به ما منتقل کند.

بزرگترین مشکلی که این روزهای سخت زندگی، جامعه سخت شهر نشینی رابرای ما ایجاد نموده است، فاصله ای ا ست که از خود گرفته ایم وتا این فاصله میان من با من از بین نرود نمی توانیم فاصله من با خانواده مان  را پر کنیم .

شاد بودن حق همه ماست،پس بیائید از امروز تصمیم بگیریم خود ودیگران را سخاوتمندانه شاد کنیم ودرردیف اول الویت های خود، فرزندانمان را لحاظ کنیم . شاید روز های اول کنار آمدن با این غرور که به غلط آن را محکم بودن  تعبیر کرده ایم، کار سختی باشد اما ما در طول زندگی مان از کارهای بسیار سخت تری پیروز بیرون آمده ایم، که اگر چنین نبود امروز جامعه به ما افتخار نمی کرد.  پس می توانیم این نقص را نیز با شجاعت در خود محو کنیم.

کافی است فقط روزی چند دقیقه با خود خلوت کنیم ،به کودکی مان سری بزنیم وبا او درددل کنیم. بخندیم وازخاطراتی که دوست داشتیم می داشتیم با هم حرف بزنیم ، خاطراتی که مارا تا آغوش مهرورزی درست می برد. امروز این ماهستیم که باید کودکانمان را تا آغوش پر مهر خود راهنمایی کنیم،تا بی پروا مارا ببوسند، در آغوشمان بگیرند ودرد دلهای خود را به زبان الکن کودکی اما پر صداقت برایمان بگویند .ودر نهایت  باور کنند دوستشان داریم وباور کنند که دوستمان دارند.

واین آغاز اعتماد میان ما ونسلی است که در حال حاضر بیش ترین احتیاج را به خانه وخانواده دارد، نسلی که اگر تنها بماند شاید مانند ما نتواند از طوفان های زندگی سالم بیرون بیاید . شاید طوفانی بیاید واو را برای همیشه از توانمندی هایش ، افتخاراتش ، احساساتش وآینده ی روشنش جداکند.

لینک خبر درهفته نامه پگاه امروز          http://pegahemrooz.blogfa.com/post-36.aspx

آقای اصغر عالمیان مدیر روابط عمومی  و اطلاع رسانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان(خوراسگان)

مصاحبه با آقای  اصغر عالمیان

مدیر روابط عمومی  و اطلاع رسانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان(خوراسگان)

1-باسلام وتشکر از اینکه اجازه دادید این مصاحبه را انجام دهیم  به عنوان اولین سوال خودتان را معرفی کنید وبگوئید چه مدت است که در این سمت مشغول به کار هستید؟

 به نام خداوند بخشنده مهربان .اینجانب اصغر عالمیان عضو هیات علمی گروه حقوق ، دانش آموخته دوره کارشناسی ارشد حقوق عمومی و دانشجوی دکتری حقوق هستم . اینجانب از اردیبهشت سال 1392 با حکم ریاست محترم دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان ( خوراسگان ) جناب آقای دکتر فروغی ، در سمت مدیریت روابط عمومی و اطلاع رسانی انجام وظیفه می نمایم و تا الان دقیقاَ دو سال و یک ماه از مسوولیتم در روابط عمومی می گذرد.

2-آیا رشته تحصیلی شما با شغلتان همگرایی دارد وچرا این مسوولیت به شما سپرده شده است؟

در نگاه اول میان رشته حقوق و روابط عمومی شاید ارتباطی نیابیم اما وقتی برای خوانندگان عزیز برخی از ابعاد و زوایای رشته حقوق که یکی از شاخه های علوم اجتماعی است را بازگو کنم ، ارتباط منطقی روابط عمومی و رشته حقوق را می توان کشف کرد. همان گونه که می دانید علم حقوق ، علم تنظیم روابط افراد است. در میان رشته های حقوق ، گرایش حقوق عمومی که تحصیلات اینجانب است – به تنظیم روابط فرمانروایان و حاکمان با شهروندان و فرمانبران می پردازد. روابط عمومی عرصه ارتباط سازمان ها با افکار عمومی است و امروزه یکی از فرایندهای مهم روابط عمومی را اقناع و اطلاع رسانی به شهروندان می دانند. اینکه هر قوه ای از قوای سه گانه ، نهاد های عالی حکومتی ، دستگاه ها و موسسات عمومی به توسعه روابط عمومی خود پرداخته و بعلاوه سخنگویی را برای پاسخ به افکار عمومی تعریف کرده اند در همین راستا قابل ارزیابی است.

3-بطور کلی روابط عمومی  چه مواردی  را در برمی گیرد تعریف شما از روابط عمومی در سازمان ها چیست؟

همانطور که نام این عنوان بر می آید ارتباط میان سازمان ها و جامعه و بالعکس یعنی انعکاس بازخوردهای فعالیت های سازمان در میان افکار عمومی جامعه و انتقال دیدگاهها و برداشت های جامعه نسبت به سازمان از وظایف روابط عمومی است.

از نظر اینجانب هیچ سازمانی چه در بخش  عمومی و چه در بخش خصوصی نمی تواند برای ادامه حیات خود از واکنش افکار عمومی جامعه اعم از مخاطبین ، مصرف کنندگان محصولات آن سازمان و ... خود را بی نیاز بداند. امروزه روابط عمومی موفق برای هر سازمان رمز حیات و تداوم آن سازمان در میان رقبا و در قبال افکار عمومی جامعه است.

4-روابط عمومی دانشگاه چه اهدافی را دنبال می کند ونقش روابط عمومی در رسیدن به این اهداف چیست؟

دانشگاه را می توان پویاترین و زنده ترین سازمان اجتماعی دانست . این پویایی و زندگی به دلیل اولا قشر جوان و پر انرژی دانشجویان و ثانیا تولید ایده ها و خلاقیت های تازه در جامعه است . مهمترین هدف این سازمان یعنی دانشگاه ، تولید مدیران ، کارشناسان و کارگزاران آینده کشور است . بازتاب شور علمی ، فرهنگی و سیاسی و دستاوردهای دانشگاه بویژه جوانان دانشجو در افکار عمومی جامعه بر ارتقاء روح خودباوری ، تشخص و بالندگی جوانان دانشجو می افزاید و بخشی از این وظیفه بر عهده روابط عمومی است.

این رسالت روابط عمومی اما در مورد دانشمندان ، استادان و فرهیختگان دانشگاه خطیرتر جلوه می کند و چنانچه جامعه ، در بخش های مختلف عمومی ، صنعت ، کشاورزی و... با آخرین دستاوردها ،اختراعات و ابداعات علمی دانشگاهیان و دانشمندان کشور آشنا شوند در یک ارتباط دوسویه به پیشرفت و تعالی کمک شده است.

5-با توجه به اینکه کیفیت وتکنولوژی روز آموزشی  نقش بسیار مهمی در جلب مشتری دارد روابط عمومی دانشگاه چگونه مشتریان را متقاعد می کند که از سایر دانشگاهها برای انتخاب شدن در الویت است؟

شاید این جمله را شنیده باشید که امروزه دانشگاههایی ، دانشگاه برتر هستند که فارغ التحصیلان آن دانشگاه کارآفرین تر ، خلاق تر و تولید کننده تر باشند. نمره گذاری دانشگاهها در دهه های اخیر بر اساس کار آفرینی است که ما از این نوع دانشگاهها به دانشگاه نسل سوم تعبیر می کنیم. بازتاب صحیح ، به هنگام و بی کم و کاست دستاوردهای دانشگاهیان در عرصه کارافرینی ، خلاقیت ، اختراع ، تولید و ... توسط روابط عمومی در جذب متقاضیان جهت تحصیل در آن دانشگاه بسیار موثر است.

6-روابط عمومی موظف است بصورت دائم تغییرات اقلیمی وفرهنگی مردمی که گروه هدف نامیده می شوند مورد ارزیابی قرارداده وخودرا منطبق برتغییرات پیش آمده کند ، شما این کار را چگونه انجام می دهید؟

ارتباط روزانه با رسانه ها ، مجامع علمی و فرهنگی ، حضور در نشست های عمومی جامعه و کسب آگاهی از اخبار و ارتباط با جامعه استادان و دانشجویان ابزارهایی هستند که توانسته است ، در انطباق با آخرین تحولات ذهنی جامعه و مخاطبین کمک کند.

7-آیا روابط عمومی دانشگاه تیمی عمل می کند یا دارای یک رئیس است و  مدیر روابط عمومی حرف آخر  را می زند؟

البته خیلی از مردها در زندگی و بویژه در خانواده حرف آخر را می زنیم و در مقابل همسر با نهایت خضوع می گوییم "چشم" . البته از باب مزاح این را گفتم. اما حقیقت آن است که کار روابط عمومی به شدت به هم فکری ، هم دلی و تبادل نظر وابسته است و من هم در محیط کار خود دائما در موضوعات مختلف با همکارانم در تبادل نظر و مشورت هستم هرچند در برهه هایی ، پس از اخذ نظرات همکاران داخل روابط عمومی و حتی برخی همکاران خارج از روابط  عمومی تصمیم خود را خودم می گیرم و این البته از اقتضائات مدیریت است و منافاتی با اصل مشورت ندارد.

8-مدیریت روابط عموی در کشورهای پیشرفته از بخشهای حیاتی یک سازمان به حساب می آید و در چند سال اخیر کشور ما نیز متوجه این مسئله شده است . این دانشگاه در رابطه با اهمیت روابط عمومی و شناخته شدن آن به عنوان یکی از اعضای حیاتی دانشگاه چه فعالیت هایی انجام داده است؟

هیچ !!! ( این هم البته مزاح بود) سازمان مرکزی دانشگاه آزاد اسلامی از هشت سال قبل در ارتقاء جایگاه روابط عمومی و توجه به اهمیت حیاتی آن ، نسبت به ارتقاء جایگاه سازمانی آن از مسوول و کارشناس به مدیریت اقدام کرد و حتی با پذیرش روابط عمومی ، به عنوان "عضو هیات رئیسه " مرتبت سازمانی فوق العاده ای به این بخش داد.

اما حقیقتا همانطور که عرض شد شاهرگ حیاتی هر سازمان ، " روابط عمومی " است . و هر چقدر به این بخش توجه شود به بالندگی سازمان توجه شده است و چه بسیار سازمان هایی که حیات دوباره شان را پس از رکودی جدی ، به روابط عمومی  فعال خود مدیون هستند.

9-آیا بخش روابط عمومی برای انجام بعضی از ماموریت های خود با مدیریت دانشگاه دچار چالش شده است اگر چنین بوده  برای توجیه  فعالیت های خود و تایید شدن از طرف مدیریت برای ماموریت های این چنینی چگونه عمل کرده است؟

خوشبختانه بنده  این افتخار را دارم که روابط عمومی مدیری آکادمیک و دانشگاه هستم . دکتر احمد علی فروغی ( بی آنکه بخواهم غلو کنم و یا قسم خود را به  صفت  ناپسند تملق آلوده کنم ) در نوع خود کم نظیرند.

من در 15 سال اخیر در سابقه  کاری خود در دانشگاه آزاد اسلامی  چه زمانی که در خوزستان بودم و چه سال هایی که در واحد اصفهان (خوراسگان ) هستم با روسای واحد و مدیران مختلفی کار کرده ام اما به جرات می توانم بگویم مدیری به شجاعت علمی و دانشگاهی آقای دکتر فروغی ندیده ام. و این رو حیه آقای دکتر فروغی نوعی آزاد اندیشی سازمانی را رقم زده است که البته علت و رمز رشد چشمگیر واحد اصفهان ( خوراسگان ) را باید در همین جا جستجو کرد و روابط عمومی هم در همین فضای آزاد اندیشی مدیریت تاکنون و به شکرانه الهی کمترین چالشی را با ریاست محترم دانشگاه نداشته است.

10-چه اشکالاتی در مدیریت دانشگاه وجوددارد که نمی گذارد روابط عمومی آنگونه که باید وظایف خود را انجام دهد؟

در دانشگاه  ها که بدون تعارف عرض کنم اشکالاتی جدی برای توسعه  فعالیت ها  نمی بینیم اگر اشکالاتی هم باشد مربوط به مقررات و ضوابط بالادستی است که باید از طریق سازمان مرکزی اصلاح شود. به عنوان مثال ساختار تشکیلاتی روابط عمومی حقیقتا با ماموریت  ها و وظایف این بخش ان هم در یک واحد جامع پر فعالیت در مرکز استان اصفهان هم خوانی ندارد من در جلسات مشترک با مرکز روابط عمومی در واحد های جامع و واحد های مرکز استان تا کید کرده ام اما هنوز اتفاق علمی در این زمینه مشاهده نمی شود . دفتر روابط عمومی  واحد اصفهان ( خوراسگان) در جایگاه سازمان مدیریت با 2 کارشناس موجود موظف به پوشش خبری بیش از 30 همایش استانی ، ملی و بین المللی  در طول سال و انعکاس صدها فعالیت علمی ، پژوهشی ، فرهنگی ، هنری ، ورزشی و ... صدها رویداد کوچک و بزرگ به افکار عمومی و داخلی ، برون سازمانی و ملی  است و ارتباط تنگاتنگ با رسانه ها ، تولیدات  مکتوب و نشریات و حضور جلسات و پاسخ به مراجعات و ...است و انصافا این حجم فعالیت با این سازمان کوچک که برای روابط عمومی تعریف شده هم خوانی ندارد و دستمزد ها و حق سر پرستی ها هم مزید بر علت است حق سرپرستی مدیر روابط عمومی همان است که مدیر فلان بخش آرام و کم مراجعه  دریافت می کند و تو حدیث مفصل بخوان از این مجمل.

11-آیا مسوول روابط عمومی درجلسات مدیریتی دانشگاه شرکت می کند؟در این جلسات در بخش روابط عمومی بیشتر به چه مسائلی پرداخته می شود؟

همانطور که گفتم عضویت در جلسه هیات رئیسه از وظایف روابط عمومی است که در مباحث مطروحه به طرح دیدگاههایی در خصوص بازتاب های رسانه ایی فعالیت ها و یا بازخورد فعالیت ها در میان افکار عمومی جامعه پرداخته می شود البته حضور در جلسات شورای فرهنگی و دیگر جلسات مقطعی مانند جلسات حضور میهمانان ویژه دانشگاه ، بازدیدکنندگان و ... از این قبیل است.

12-آیا درکل از عملکرد روابط عمومی دانشگاه راضی هستید ؟

این سوال را باید از دیگران بپرسید فاعل برای قضاوت در مورد افعال خود صلاحیت ندارد به قول شاعر " مشک آن است که ببوید نا آن کا عطار بگوید"

لینک خبر                   http://mehrnazazadwriter.almaz.ir/page-1350.html         

نشریه گل گندم -ویژه روابط عمومی و رسانه

نشریه گل گندم -ویژه روابط عمومی و رسانه

نقش روابط عمومی در سازمان ها